آمار پاک نوشته | هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰

چند نکته در مور ترور برهان الدین ربانی

علیرغم پدیرش مسئولیت ترور و قتل برهان الدین ربانی توسط طالبان،مقصر اصلی در این جریان آمریکاست که مسئولیت رسمی حفظ امنیت در کابل را بر عهده دارد .حفظ امنیت در کابل هنوز به نیروهای بومی افغانی واگذار نشده و رسما آمریکایی ها مسئول حفظ امنیت پایتخت هستند ، بدون شک نیروهای حفاظت محل سکونت برهان الدین ربانی در کابل که مسئولیت آنها برعهده آمریکایی هاست در این حادثه تروریستی دست داشته اند و یا در بهترین حالت نسبت به انجام وظیفه خود قصور کرده اند.

ترور برهان الدین ربانی نشان دهنده این است که نیروهای بیگانه به فرماندهی امریکا در ده سال گذشته ای که در افغانستان حضور داشته اند همچنان در جای اول ایستاده اند و ناتوان از انجام مسئولیت های خود هستند.این ترور ،برای کسانی سودمند است که خواهان پیشرفت مذاکرات صلح در افغانستان نیستند و حیات خود را در مرگ صلح و مذاکره میان گروه های مختلف افغانی می جویند.

برهان الدین ربانی شخصیت محبوب در افغانستان بود  و ترور وی با ترورهای چند ماه گذشته از جمله ترور ژنرال داود داود، احمد کرزی، برادر حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان و ترور چند نفر دیگر از فرماندهان پیشین مجاهدین بی ارتباط نیست. این ترورها نشان می دهدکه جریانی هدف دار کمر به حذف شخصیت هایی بسته است که روزگاری با عنوان مجاهدین با بیگانگان و اشغالگران افغانستان جنگیده بودند.

ربانی یک شخصیت چند وجهی داشت.وی مرد جنگ و مجاهد بود، طرفدار صلح بود و به همین دلیل طرفدار گفتگو با گروه های مختلف افغانی و از جمله طالبان بود و چون رابطه نزدیکی با کرزی رئیس جمهور افغانستان داشت و مورد وثوق او بود به عنوان رئیس شورای صلح این کشور برگزیده شد.با توجه به اینکه روند مذاکرات با طالبان داشت به جای خوبی می رسید می توان نتیجه گرفت کسانی که خواستار صلح دائمی در افغانستان نیستند و می خواهند حضورشان را در این کشور دائمی کنند قطعا از این ترور خرسند هستند  و چه بسا از زمره عوامل این ترور بوده اند.

مظنون بودن آمریکایی هادر ترور ربانی زمانی جدی تر می شود که بدانیم این شخصیت یکی از مخالفان جدی انعقاد پیمان امنیتی میان افغانستان و آمریکا بود.

و نکته آخر اینکه ترور ربانی از آنجا که شخصیتی محبوب در افغانستان بود سبب فعال شدن مذاکرات بین الافغانی خواهد شد و برعکس خواست بیگانگان انگیزه را در گروه های مختلف برای ادامه مقاومت در مقابل بیگانگان بیشتر می کند و سبب می شود افغانی ها بیشتر از گذشته از بیگانگان فاصله بگیرند.

حملات طالبان نشانه شکست مذاکرات با آمریکاست

دیپلماسی ایرانی: در روزهای گذشته کابل،‌ پایتخت افغانستان برای ساعات طولانی شاهد حمله افرادی مسلح به منطقه ای حساس در این شهر بود. منطقه ای که در نزدیکی مراکز مهم خارجی و دولتی از جمله سفارت آمریکا و مقر فرماندهی ناتو واقع شده است و با کاخ ریاست جمهوری، وزارت دفاع و اداره امنیت ملی افغانستان نیز فاصله چندانی ندارد. طالبان مسئولیت این حملات را به عهده گرفت. در رابطه با اهداف این حملات و تاثیرات آن با محسن پاک‌آیین، رئیس ستاد افغانستان وزارت امور خارجه کشورمان گفتگو کرده ایم که در زیر آمده است:‌
آقای پاک آیین،‌ اهداف حملات انتحاری اخیر طالبان به کابل چه بوده است؟

 به نظر می‌رسد این حملات دارای انگیزه سیاسی بوده و نشانگر شکست مذاکرات آمریکا و طالبان است. طالبان سعی دارد با این حملات قدرت نمائی کرده و نشان دهد که هنوز می‌تواند حتی کابل و سفارت آمریکا را ناامن نماید. در عین حال این حملات نشان می‌دهد که ناتو و آمریکا علیرغم توان نظامی‌بالای خود در تامین امنیت افغانستان و حتی کابل ناتوان بوده اند و به احتمال قوی طالبان قصد دارد با این حملات ناتوانی آمریکا و ناتو را برجسته نماید.

 تا چه حد به این اهداف دست یافته اند؟

 اگر اهداف طالبان را نمایش عدم وجود امنیت در افغانستان وبزرگنمائی ناتوانی ناتو بدانیم می‌شود گفت که بطور نسبی به این هدف نائل شده اند اگرچه خسارات انسانی قابل توجهی نیز متحمل شده اند. 

 شما این حملات را نشانگر شکست مذاکرات آمریکا و طالبان دانستید. اساسا این مذاکرات تا چه حد می‌توانست موفقیت آمیز باشد؟‌

 از ابتدا که بحث این مذاکرات مطرح شد بسیاری از تحلیل گران به دلیل تضادها و تناقصاتی که وجود داشت به آن خوشبین نبودند. یکی از این تضادها این است که طالبان شرط پیوستن به روند صلح را خروج نیروهای خارجی و عدم امضای پیمان استراتژیک واشنگتن با کابل را قرار داده اند. در حالی که آمریکا اعلام کرده که تا سال 2014 در افغانستان حداقل ۷۰۰۰۰ نیروی نظامی خواهد داشت و به دنبال امضای پیمان استراتژیک با افغانستان و احداث پایگاه‌های نظامی نیز هست. بنابراین به دلیل این تضاد منافع بین آمریکا و طالبان این مذاکرات چندان نمی‌توانست با موفقیت روبرو شود.از سوی دیگر بین دولت افغانستان و طالبان تضادهای جدی وجود دارد. دولت افغانستان معتقد است که طالبان نخست باید قانون اساسی کشور و حاکمیت دولت آقای کرزی را بپذیرد و سپس وارد مذاکره با دولت شود، در حالی که طالبان نه قانون اساسی و نه دولت فعلی را به رسمیت نمی شناسد.

 آیا این حملات ممکن است به تعویق خروج نیروهای ناتو از افغانستان منجر شود؟

 شبیه این حملات معمولا در ده سال اخیر در افغانستان وجود داشته و ناتو نیز به دلایل اقتصادی وتلفات انسانی تصمیم به خروج آبرومندانه از افغانستان گرفته اند لذا بعید است این قبیل حملات آنان را از خروج منصرف نماید مضاف بر اینکه تاخیر در خروج آنها نیز احتمالا موجب تشدید ناامنی و افزایش حملات طالبان خواهد شد و مشکلی را حل نمی‌کند.  

شما پیمان استرات‍ژیک آمریکا با افغانستان و احداث پایگاه‌های نظامی‌آمریکا در این کشور را یکی از عوامل شکست این مذاکرات دانستید. این پیمان تا چه حد به نفع تامین امنیت افغانستان خواهد بود؟‌

 امضای پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا موجب طولانی شدن حضور نیروهای آمریکا در افغانستان می‌شود. پیشینه تاریخی و تجارب گذشته پایگاه نظامی آمریکا در برخی از کشور‌های جهان نشان داده که موجودیت چنین پایگاه‌های نظامی صرفاً می‌تواند منافع آمریکا و متحدانش را در منطقه تأمین کند و نفعی برای مردم این کشورها ندارد. کشورهای غربی به نام تأمین امنیت به منطقه لشکرکشی کرده‌ و شعاربرقراری صلح و آرامش سر می‌دهند، اما نتیجه کارکرد و دستاوردهایشان چیزی جز افزایش فقر، ناامنی و بی ثباتی در افغانستان نیست.

بیداری اسلامی،مقدمه ایجاد خاورمیانه جدید

«ما تا به اسلام بر نگرديم، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشکلاتمان سر جاي خودش هست، نه مي‌توانيم قضيه فلسطين را حل بکنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را؛ ملت‌ها بايد برگردند به صدر اسلام؛ اگر حکومت‌ها هم با ملت‌ها برگشتند که اشکالي نيست و اگر بر نگشتند، ملت‌ها بايد حساب خودشان را از حکومت‌ها جدا کنند.»    امام خمینی(ره)

 در ماه های اخیر خیزش اسلامی در جهان اسلام که از تونس آغاز و در مصر،یمن،بحرین و لیبی دنبال می شود،دنیای غرب بخصوص آمریکا را مجددا متوجه قدرت نرم جهان اسلام کرده و آن ها را از احتمال وقوع انقلاب اسلامی ،در کشورهای عربی نگران نموده است.

با وجود اینکه دستگاه های تبلیغاتی غرب  با استفاده از قدرت نرم خود که عبارت از عنصر رسانه،فن آوری ارتباطات و عملیات روانی می باشد،اعتقادات مسلمانان،وحدت جهان اسلام و بیداری اسلامی را نشانه گرفته اند، اما بي ترديد خيزشي كه جهان عرب را در بر گرفته به تحولي بنيادين در منطقه خاورميانه منتهي خواهد شد، تحولي كه اسلام حرف اول را در آن خواهد زد.در این روند بی تردید بازگشت کشورهای مسلمان به خویشتن خویش یا همان اسلام ناب محمدی(ص) می تواند مهمترین دستاورد خیزش اسلامی در جهان تلقی گردد.

 از سوی دیگر امروز به دلیل وقوع تحولات منطقه و سرنگونی رژیم های اقتدارگرا، شاهد برجسته شدن مقاومت فلسطین و تحولات مثبت در مسیر آزادی این سرزمین هستیم و باور این موضوع که اسرائیل از بین رفتنی است، بیشتر شده است.حتی آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم اشغالگر ، در حال تغییر رویکرد است چرا  که مقاومت در برابر اراده ملت ها را بسیار دشوار می بیند و  دیری نخواهد پائید که بزرگترین برنده در تحولات کنونی، جهان اسلام و بازنده اصلی رژیم اسرائیل خواهد بود. آیت‌الله خامنه‌ای،رهبر معظم انقلاب نیز سال گذشته در دیدار با گروه‌های مبارز فلسطینی،بیان داشتند که:

«شكي نيست كه بر اساس حقايقي كه خداي متعال تقدير كرده است، خاورميانه‌ي جديد شكل خواهد گرفت و اين خاورميانه، خاورميانه‌ي اسلام خواهد بود»

 به یاد بیاوریم که حضرت امام خمینی (ره) با نگرش ژرفي كه به شرايط دنياي امروز داشت و با آينده نگري عميق خود، علاوه بر فروپاشي شوروي و بلوك كمونيسم، زوال اردوگاه سرمايه‌داري غرب را نيز پيش بيني كرده بود.

 «اگر بخواهيد مصر را نجات بدهيد و ديگر ممالك عربي را نجات بدهيد، از دست اين عمال، از دست اجانب، ملت ها بايد قيام بكنند. همه مي دانيم كه جهان اسلام در انتظار به ثمر رسيدن كامل انقلاب ماست، ما از همه كشورهاي زير سلطه براي به دست آوردن آزادي و استقلال، كاملا پشتيباني مي نماييم و به آنان صريحا مي گوييم كه حق، گرفتني است، قيام كنيد و ابرقدرت ها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفته ام و هم اكنون هشدار مي دهم كه اگر شرق ستم كشيده و آفريقا به خودشان متكي نباشند، تا ابد گرفتارند.»

  امروز جهانیان شاهد تحقق پیش بینی امام راحل(ره) هستند و پديده كم نظير "مقاومت" در برابر استبداد داخلي و استعمار و صهيونيسم بين المللي، به خيزش عظيم مردم تونس، مصر، الجزاير، اردن، ليبي و يمن منجر شده است.بی دلیل نیست که "ژوزف ناي" نظريه پرداز مشهور آمريکا و مبتكر تئوري قدرت نرم اذعان مي نمايد که «ايران، به نماد استقلال تبديل شده است و ارزش‌هاي مردم خود را ترويج مي‌كند كه مورد احترام بقيه قرار مي‌گيرد»

در این ورطه آمریكا و برخی از کشورهای‌ غربی می‌كوشند تا با استفاده از روش‌های پیدا و پنهان، جای پایی برای خود در این انقلاب‌ها پیدا كنند و تا آن‌جا كه می‌توانند، در مسیر نهضت، انحراف ایجاد كنند. مباحثی مانند طرح سكولاریسم بجای اسلام در کشورهای مسلمان در این مسیر قابل توجه است. در واقع آمریكا و غرب که در این تحولات شكست خورده‌اند و به هر قیمتی كه شده، سعی در انحراف اهداف خیزش اسلامی دارند.

امروز شناخت منابع قدرت نرم جهان اسلام و انقلاب اسلامی ،می تواند مسلمانان را برای مقابله با جنگ نرم دشمن مسلح سازد. ایدئولوژی اسلامی یکی از منابع قدرت نرم مسلمانان است و  طرح مجدد ارزش‌هایی چون عدالت محوری ،آزادی‌ طلبی، استقلال‌گرایی و توجه به مردم‌سالاری دینی موجب بالندگی مجدد مسلمانان شده است. این مزیت یکی از منابع قدرت نرم مسلمانان است که تقویت و بهره گیری صحیح از آن می تواند در مقابل جنگ نرم غرب بر علیه جهان اسلام موثر واقع گردد.

 کشورهای اسلامی با بهره گيري از این منبع قدرت،با برنامه ریزی و ایجاد ساز و کارهاي مختلف مي توانند از اعمال جنگ نرم غرب بر علیه خود پيشگيري کنند.تحولات اخیر در شمال آفریقا که منجر به سرنگونی دیکتاتورهای مصر و تونس شد ،نشان می دهد که مسلمانان می‌توانند با توجه به جایگاه مباحث معنوی، ارزشی و اعتقادی در جوامع اسلامی و با تکیه بر روحیة ایثار و مبارزه به مقابله با جنگ نرم دشمن رفته و حکومت های مخالف اسلام را سرنگون نمایند.

 امروز که جهان اسلام بیدار شده و دشمنان اسلام نیز با بسیج دستگاه های تبلیغاتی خود و  با استفاده از فن آوری ارتباطات ، عملیات روانی و تبلیغی و جنگ رسانه ای،منابع قدرت نرم جهان اسلام را نشانه گرفته اند ، برگزاری کنفرانس بین المللی اسلامی گام بزرگی برای جهت دادن و هدایت نهضت بیداری اسلامی در مسیر شایسته آن است. پذیرش و باور به این که دشمنان اسلام در شرایط کنون با استفاده از ابزار تهدید و جنگ نرم به دنبال انحراف نهضت های اسلامی و تبدیل آن ها به تحولات لیبرالی و مبتنی بر سکولاریسم، قدم اول برخورد هوشمندانه در چنین عرصه‌اي است. دارا بودن طرح و برنامه براي پیشبرد اهداف خیزش اسلامی در جهان عرب و به دست گرفتن ابتكار عمل و تهاجم به طرح ها و نقشه هاي دشمنان بسيار مهم است. اگر دولت ها و ملت های مسلمان  از منابع قدرت نرم جهان اسلام به درستي و به موقع استفاده نمایند،می توانند تغيير و تحولات جهاني را در مسیر منافع مسلمانان جهان مورد تاثیر قرار دهند.

 در این میان کنفرانس بین المللی بیداری اسلامی در تهران طبعا در سایه برنامه ریزی و سیاستگذاری صحیح می تواند از نهضت بیداری اسلامی به عنوان یک منبع قدرت نرم، جهت ایجاد اتحاد و تفاهم در جهان اسلام و پیشبرد اهداف اسلام گرایانه این نهضت استفاده نماید.

وقتی که گروه "دنگ شو" برای سلامتی پادشاه تایلند نواختند

روز28 آبان 1386، گروه موسیقی - دنگ شو- جهت اجرای چند برنامه به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد مولانا به تایلند آمدند. "دنگ‌شو" نام یکی از نخستین قطعه‌های گروه است که در بیشتر اوقات اجرا شده است. "دنگ شو" با الهام از قطعه شعری از مولانا به عنوان اسم گروه انتخاب شده است.این قطعه شعر می گوید:

 نبود چنین مه در جهان،‌ای دل همین‌جا لنگ شو

 از جنگ می‌ترسانی‌ام گر جنگ شد، گو جنگ شو

 در عشق جانان، جان بده، بی‌عشق نگشاید گره

‌ای روح اینجا مست شو/‌ای عقل اینجا دنگ شو

در واقع"دنگ" کلمه‌ای کاملا فارسی است که در فرهنگ دهخدا دو صفحه‌ تمام توضیح دارد و "شو" هم یک فعل امر ساده از مصدر شدن است. بود.این گروه برنامه های خوبی را در تایلند اجرا کردند که با استقبال مردم و مسئولین تایلندی روبرو شد.

در آن زمان پادشاه هشتاد ساله تایلند که خیلی مورد علاقه مردم است در بیمارستان بستری بود و ما تصمیم گرفتیم که برای ارتباط بیشتر با مردم تایلند و یا به اصطلاح در مسیر دیپلماسی عمومی،گروه "دنگ شو" اجراهائی نیز در بیمارستان داشته باشد.این پیشنهاد موجب تشکر و تقدیر وزارت امور خارجه تایلند قرار گرفت و میدان مرکزی بیمارستان را به این امر اختصاص دادند. برنامه های گروه برای پادشاه در بیمارستان بازتاب گسترده ای در مطبوعات و رسانه های این کشور داشت و حتی یکی از شبکه های تلویزیونی تایلند به طور کامل اقدام به پخش این برنامه نمود.

 آقای طه شجاع نوری مدیر برنامه های گروه دنگ شو قبل از برنامه در تشریح برنامه های خود خطاب به عیادت کنندگان کثیری که به بیمارستان آمده بودند گفت کار ما تلفیق سازهای سنتی و مدرن ایرانی و استفاده از اشار شاعران ایرانی از جمله مولوی است و به این بهانه به معرفی مولوی نیز پرداخت.در این برنامه مردم تایلند به گونه ای مثبت با موسیقی ایرانی ارتباط روحی برقرار کرده و این اقدام فرهنگی، نوعی جذابیت معنوی برای مستمعین به وجود آورد که اکثرا پس از اجرای برنامه در گفته های خود این موضوع را منعکس می کردند. چند تن از کارشناسان موسیقی تایلندی هم در گفتگو با دوستان ایرانی  رمز موفقیت این گروه را در روح حاکم بر اشعار مولوی و محتوای موسیقی ایرانی دانستند.

منبع:چهل ماه در سرزمین طلائی،خاطرات سفیر ایران در تایلند،محسن پاک آیین،انتشارات فرهنگ سبز،تهران،1389 

ایمیل نگارنده:mosenpak@yahoo.com