آمار پاک نوشته | هفته چهارم تیر ۱۳۹۱

جنگ سی و سه روزه و گاف سفیر اسرائیل در تایلند

در زمان جنگ سی و سه روزه ، سفیر رژیم صهیونیستی در تایلند یک زن بود که "ایل رابینستین" نام داشت.وی فارغ التحصیل دانشگاه عبری اورشلیم بود که سالها نیز در ارتش به عنوان یک افسر نظامی سابقه خدمت داشت.او در سال 1986 به وزارت امور خارجه پیوست و در ماه اوت سال 2005 نیزدر تایلند سفیر شد. با آغاز تجاوزات اسرائیل به لبنان سفیر این رژیم در تایلند با ارسال نامه ای برای روزنامه تایلندی "نیشن" در صدد مظلوم نمائی برآمد و اتهامات بی اساس خود از جمله موضوع حمایت نظامی ایران از حزب الله لبنان را تکرار کرد.سفیر اسرائیل در ارسال این نامه چند اشتباه کرد.اول اینکه نامه را طوری ارسال داشت که روز یکشنبه چاپ شد و معمولا این روز به دلیل تعطیلی، تیراژ روزنامه ها کم است و خوانندگان کمتری دارند.ثانیا اقدام سفیر اسرائیل باعث شد که سفارت ایران هم حق مقابله و ارسال جوابیه داشته باشد.لذا ما که عصر یکشنبه از چاپ مقاله مطلع شده بودیم بلافاصله جوابیه کاملی تهیه کرده و با افشای جنایات تل آویو بر علیه مردم بی دفاع، برای "نیشن" فرستادیم و این روزنامه نیز روز سه شنبه جوابیه را به طور کامل و با اسم سفیر ایران چاپ کرد. در این جوابیه ضمن رد اتهامات اسرائیل ،با بیان اینکه اقدام حزب الله به مثابه دفاع مقدس از لبنان است گفته شد حزب الله جنبش مقاومت است و اين جنبش مقاومت بود كه جنوب لبنان را از دست اسرائيل آزاد كرد. انتشاراین جوابیه که با حملات وحشیانه اسرائیل به غیرنظامیان همزمان بود موجب تحریک احساسات مردم تایلند و بخصوص مسلمانان شد و علتی شد تا رسانه های متعدد در پی مصاحبه با مسئولین سفارت و اطلاع از واقعیت های جنگ در لبنان باشند.در مجموع این رویاروئی رسانه ای که با بی تدبیری سفیر اسرائیل آغاز شد ،افکار عمومی تایلند را متمایل به حزب الله و مقاومت لبنان نمود.ثمره این اقدام، جمع آوری کمک های انساندوستانه از سوی تایلندی ها برای یاری مردم بی دفاع لبنان و فلسطین بود. به منظور جذب و جمع آوری کمک های مردمی نقدی برای مردم جنگ زده لبنان شماره حساب 702070 ، بانک ملی ایران - شعبه مرکزی از طریق رسانه ها اعلام گردید و مبلغ متنابهی از سوی نهادهای مختلف بخصوص مسلمانان تایلند جمع آوری و از طریق سفارت برای مردم لبنان فرستاده شد.بعد از پیروزی حزب الله نیز جهت همدردی با کودکان قانا، نمایندگان سفارت در محل دارالایتام بنیاد زنان مسلمان تایلند حاضر شده و به همراه سیصد تن از کودکان خردسال یتیم، که تحت پوشش این نهاد قرار دارند پیروزی رزمندگان حزب الله بر رژیم اشغالگر قدس را جشن گرفتند . در این مراسم که با توزیع بستنی و بادکنک اهدائی سفارت بین این کودکان همراه بود ، همدردی یتیمان بانکوک با یتیمان لبنانی و نیز ابراز شادی از پیروزی آنها ، بسیار ارزشمند و انسانی بود.

منبع:چهل ماه در سرزمین طلائی،خاطرات سفیر ایران در تایلند،محسن پاک آیین،انتشارات فرهنگ سبز،تهران،1389

بانکوک از نگاه اولین سفیر ایران

علي اصغر حكمت  اولین سفیر ایران در تایلند یا سیام سابق است که در سال 1335 در حالی که سفیر ایران در هند بود به عنوان "اکردیته" عازم بانکوک شد.یکی از آثارقلمی وی سفرنامه به تایلند است که یکی از اسناد معتبر تاریخ روابط رسمی ایران و تایلند می باشد. بر اساس این سند وی در اسفند ماه سال 1335 ش از طريق كلكته و رانگون پایتخت میانمار با هواپيما وارد بانكوك شده و در هتل «راتاناكوسين» اقامت داشته است. در بخش هائی از این سفر نامه آمده است.:

"دهلي – كلكته (سه شنبه 7 اسفند 1335 ش / 26 فوريه 1957 م) ساعت شش صبح برخاستم و پس از اداء دوگانه (نماز) لباس پوشيده در ساعت هفت به فرودگاه پلام رفتم. رفقا به مشايعت آمده بودند. وداع كرده به سلامتي رهسپار سفر سيام شدم .

حكمت روز سه شنبه 14 اسفند 1335 از رانگون وارد بانكوك گرديد. و در سفرنامه خود بانكوك را «شهري تميز و ظريف» و سيامي ها را «مردمي بسيار مهربان و مؤدب» توصيف مي كند اما از گراني و گرماي بانكوك بسيار شكوه دارد و اشعاري نيز در اين مورد در همانجا بشرح زير سروده است:

 

رفتم به سيام چون ز برما(برمه)                بنگر زقضا چه رفت برما

كوكم بخدا ز شهر بانكوك                       از صبر اثر نمانده در ما

گر ما به هلاك تن سپرديم                     از رنج گراني است وگرما

از اين سفر واز اين سفارت                   دردا  و خجالتا  و شرمـا

با  حكم  وزارتم  چه تدبير                      اي مشفق مهربان بفرما

 

وي سفر به بانكوك را «منظره جديدي از زندگاني كه شباهتي به ساير مناظر نداشته و ندارد» بحساب مي­آورد و مي نوسيد:

« هر زمان روزگار از اين پرده هاي گوناگون پرده باز مي كند امروز نيز مانند چند روز قبل سپري شد. تا عصر در اتاق هتل از شدت گرماي طاقت فرسا به كولر پناه بردم. ضمناً فراغتي يافته راپرت مفصلي در ده صفحه راجع به مسافرت (قبلي) خود به برمه و اوضاع آن مملكت براي وزارت خارجه نوشتم»

مراسم تقديم استوارنامه به پادشاه تايلند كه هنوز هم بر سرير سلطنت اين كشور قرار دارد از بخش هاي جالب اين سفرنامه است كه آقاي حكمت آنرا ذيل وقايع روز 24 اسفند 1335 بشرح زير آورده است:

«امروز نيز يكي از روزهاي تاريخي زندگي است. به سمت رسمي نماينده ايران به حضور پادشاه سيام اعليحضرت بهومي بُل آدولده (راماي نهم) كه از سال 1946 (م) تا كنون بر تخت سلطنت سيام نشسته است بايد معرفي شوم.

ساعت يازده به قصر سلطنتي با لباس رسمي و نشان به راهنمائي و مشايعت رئيس تشريفات در اتومبيل سلطنتي به قصر رفتم … بعد از اندك استراحت و صحبت در سر ساعت يازده به تالار تختگاه رفتم. بسيار مجلل و شاهانه بود و شاه در صدر تالار ايستاده بود. ترتيب مقرر و رسمي ورود و تعظيم اول و بعد از سه قدم تعظيم دوم و بعد از شش قدم تعظيم سوم بجا آورده و ايستاده نطق خود را كه به انگليسي حاضر شده بود و شامل يك رباعي فارسي (با مصرع: جدت ورق زمانه از ظلم بشست)[1] قرائت كردم. شاه در جواب، نطقي بزبان تايلندي ايراد كرد كه ترجمه آنرا رئيس تشريفات رسماً بمن نداده است. بعد از چند كلمه صحبت كه بواسطه آهستگي (درست) مسموع نشد به همان نهج تعظيمات را تكرار كرده مراجعت به تالار پذيرائي نموده و دفتر واردين را امضاء كردم، نوشيدني صرف شد. نيم ساعت قبل از ظهربه همان ترتيب با مصاحبت رئيس تشريفات به منزل مراجعت نمودم»

وی در پایان نطق خود در مراسم تسلیم استوارنامه یک دوبیتی را نیز تقدیم پادشاه می نماید:

 " اجازه بفرمائید خطابه خود را با زبانی که چند قرن قبل شاعر و فیلسوف ایرانی در مدح پادشاه عظیم الشان آنزمان گفته خاتمه دهم.

جدت  ورق زمانه از ظلم بشست              عدل پدرت شکسته ها کرد درست

ای بر تو قبای سلطنت آمده چست             هان تا چه کنی نوبت دولت توست "

آقاي حكمت در روز سوم فروردین 1336 پس از تقديم استوارنامه در یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران شركت نموده و آن را چنین شرح مي­دهد:

«ساعت ده برحسب ترتيب كه به توسط وزارت خارجه فراهم شده به كلوب تشريفات رفتم حدود سي نفر مخبرين جرايد و مطبوعات جمع بودند كه بعضي انگليسي مي دانستند و بعضي نميدانستند. مصاحبه مفصلي با آنها داشتم و سخنان خود را به انگليسي گفتم. مردي كه خود را مترجم معرفي ميكرد ترجمه را به لغت تاي مي­نمود. از روابط سياسي مابين دو كشور و ايجاد روابط تجارتي و اقتصادي و فرهنگي و وجه مشابهت ما بين دو مملكت و مسائل سياسي و اجتماعي و موضوعات مختلف صحبت شد كه بزبان تاي يادداشت كردند - خدا مي داند چگونه ترجمه و نشر كنند- تا اين تجربه براي من باشد كه در آتيه از اين گونه مصاحبه ها مادام كه اطمينان كامل حاصل نباشد خودداري نمايم»  

وي در مورد مذاكرات خود با وزير امور خارجه تايلند نيز مي نویسد:

«در باب امور اعزام محصل به ايران و شيعيان مقيم بانكوك و سيام صحبت شد. اظهار ميكرد كه وي هميشه طرفدار آزادي مطلق براي مسلمانان بوده ام و به ديانت اسلام احترام قايل هستم. از سياست دولت و جلوگيري از كمونيزم صحبت مي كرد. اعضاي وزارت خارجه در برابر وزير خارجه احترام قايل بودند و به او تعظيم مي كردند ظاهراً چون شاهزاده است»

گردش در بانكوك:

وي در نوشته هاي خود به تشريح مناظر زيباي بانكوك نيز مي پردازد و مي نويسد:

«قايق موتوري كرايه كرده صبح زود ساعت هفت حركت كرده از روي رودخانه و كانالهاي منشعبه از آن گردش كرده تا ساعت قريب به يازده بود مراجعت نموديم. بسيار گردش بديع و دلپذير و تازه­اي بود. منظره زندگاني طبقه زارع و كاسب در اطراف كانالها و بازارها روي قايق­هاي متحرك و ميوه­ها و خريد و فروش و درختستانهاي ميوه، نارجيل و موز و ساير نباتات منطقه حارّه و افراد و اطفال سياه لخت كه هر طرف شناور بودند و جا به جا معابد بودائي بسيار منظره جالب و زيبائي بود»

«صبح امروز مصروف تماشاي معابد بودائي در شهر بانكوك شده به اتفاق شخص بلد و راهنمائي سه معبد را مشاهده كردم.

1ـ معبد بودا در حال خفتگي مرگ كه محتوي مجسمه اوست در حاليكه يكطرف دراز كشيده و چشمش نگران است … اين معبد در جنب قصر در زمان راماي اول در سال 1793 ساخته شده است و قديم ترين معبد شهر بانكك است.

2- معبد مرمر كه پادشاه راماي چهارم بنا كرده است و سنگهاي مرمر آن را از ايتاليا آورده و بي شباهت به كليساهاي ايتاليا نيست.

3- معبد مجسمه طلا كه اخيراً (چند سال قبل) كشف شد و پنج تن و نيم وزن آن است و از طلاي خالص است و ظاهراً در سيصد سال قبل ساخته شده و از بُهره ها (اسماعيلي) مخفي كرده بودند و در زير ساروج آن را حفظ كرده تا اينكه اخيراً كشف شد»

به دلیل شخصیت فرهنگی حکمت یکی از فعاليت هاي وی در مدت كوتاه اقامت در بانکوک ديدار با مسلمانان است وی در خاطرات روز دوشنبه 20 اسفند 1335 خود در شرح ديدار با اهل سنت چنین مي نويسد:

"… به مسجد اهل سنت و جماعت كه در محله دور دست شهر واقع است رفتم. مسجد تميزي است بنام (دارالعابدين)، امام جماعتي هم داشته و منبر و محراب و بلندگو و مجموعه اي از قرآن شريف وجود داشت. تيمناً يك حزب سوره مباركه يس تلاوت كردم. بعد از آن قدري با حضرات صحبت كرده از حال و احوال آنها جويا شدم. معلوم شد مسلمانان در حدود پنجاه هزار نفر هستند در جنوب. مسجد در جزيره مالايا ميباشد. در شمال مسلمان كم است. چهار نفر وكيل دارند كه تازه براي پارلمان انتخاب شده اند بعد از آن توديع كرده بيرون آمديم"

وی همچنین در مورد گرانی در تایلند مطالبی به شرح زیر به تهران گزارش می کند:

"بقراریکه روسای نمایندگیهای افغانستان- سویس و نپال در دهلی که ریاست نمایندگیهای دول متبوعه خود در تایلند را نیز دارند اظهار میدارند معلوم می شود که در آن کشور خیلی گرانی است و برای هزینه مسافرت اینجانب و منشی و دادن یک مهمانی حداقل در حدو پانزده هزار روپیه لازم است. خواهشمند است دستور فرمایند هر چه زودتر این مبلغ حواله شود تا در انجام ماموریت تاخیری رخ ندهد. سفیر کبیر "

منبع:پنجاه سال مناسبات دیپلماتیک ایران و تایلند،محسن پاک آیین ،انتشارات بین المللی الهدی،تهران،1389