آمار پاک نوشته | هفته دوم تیر ۱۴۰۱

مناسبات اقتصادی تهران -باکو بعد از کرونا افزایش 20درصدی داشته است

محسن پاک‌آیین در گفت‌وگو با «صبح‌نو»، با اشاره به سفر وزیرامورخارجه جمهوری آذربایجان به ایران، گفت: بعد از سوءتفاهماتی که سال گذشته میان تهران-باکو پیش آمد، اراده دو کشور بر این بود که هرچه سریع‌تر این سوءتفاهمات خاتمه یابد، همچنان که شاهد روند روبه رشد در روابط فی‌مابین هستیم. وی افزود: تقریبا در ماه‌های اخیر به‌صورت منظم هرماه یک وزیر از ایران در آذربایجان بوده یا یک وزیر از جمهوری آذربایجان به ایران سفر کرده است.
وی با بیان اینکه همکاری‌های پارلمانی میان دو کشور نیز رشد داشته است، تصریح کرد: شاهد هستیم که نمایندگان مجالس دو کشور همکاری خوبی با هم دارند و به کشورهای یکدیگر سفر می‌کنند. اخیرا آقای مصری، نایب‌رییس دوم مجلس و پیش از آن نیز آقای نیکزاد، نایب‌رییس اول مجلس به آذربایجان سفر کرده بودند. به همین شکل نمایندگان جمهوری آذربایجان هم به ایران آمده‌اند. درمجموع شاهد نوعی فعالیت مثبت و تحرک مناسب در روابط فی‌مابین هستیم.
سفیر سابق ما در باکو، خبر از افزایش 20درصدی مناسبات اقتصادی دو کشور پس از کرونا داد و گفت: سفرهای گردشگرانه آذربایجان به ایران با توجه به لغو روادید بیشتر شده به‌ویژه در حوزه سفرهای سیاحتی زیارتی و سلامت و انتظار هست که این روند روبه رشد باشد.
 
اراده دو کشور برای استفاده از کریدورهای ترانزیتی
پاک‌آیین با بیان اینکه اراده دو کشور برای استفاده از کریدورهای ترانزیتی افزایش پیدا کرده است، اظهار داشت: آذربایجان آمادگی خود را برای تکمیل خط راه‌آهن رشت - آستارا اعلام کرده و اخیرا صحبت شده پلی بر رودخانه آستاراچای که رودخانه مرزی ایران و آذربایجان است زده شود و امیدواریم تا پایان سال این پروژه تمام شود.
وی ادامه داد: همچنین مراحل اولیه ساخت راه‌آهن- رشت به بندرانزلی هم شروع شده و کریدور خلیج‌فارس - دریای سیاه فعال است که این کریدور حمل‌ونقل ترکیبی است که یک بخش آن به‌صورت دریایی از کشورهای آفریقایی به بندرعباس می‌آید و از آنجا با ریل به رشت و از رشت به‌صورت جاده به آستارا و از آستارا با خط ریلی به آذربایجان و سپس دریای سیاه و عمق روسیه می‌رود. ایران هم حلقه اتصال جمهوری آذربایجان به بندرعباس است و هم ترکیه، تمایل دو طرف این است در دریای خزر همکاری‌های مشترک صورت بگیرد. درمجموع روابط روبه رشد خوبی را بین دو کشور شاهد هستیم.
 
هوشیاری در برابر صهیونیست‌ها
سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان با اشاره به فتنه‌انگیزی صهیونیست‌ها در روابط دو کشور، گفت: رژیم‌صهیونیستی علاقه‌مند به توسعه روابط ایران و کشورهای همسایه و منطقه نیست و از طرق کانال‌هایی که در فضای مجازی تاسیس کرده سعی کرده با دروغ اختلال در روابط دو کشور ایجاد کند و خوشبختانه مسوولان تهران- باکو به این موضوع پی بردند و هوشمندانه این خبرها را رصد می‌کنند و سعی می‌کنند از تخریبات رسانه‌ای
 جلوگیری کنند.
پاک‌آیین خاطرنشان کرد: درمجموع در یک‌سال اخیر و در دولت سیزدهم اهتمام بیشتری به تقویت روابط با همسایگان انجام شده و سفرهای خوب دیپلماتیک به کشورهای همسایه در حوزه قفقاز و آسیای مرکزی داشته‌ایم. در حوزه عربی هم روابط با قطر، عمان، کویت و عراق کاملا رو به رشد است و همکاری خیلی خوبی با پاکستان و تعامل سازنده با افغانستان داریم که این دیپلماسی فعال با همسایگان دستاوردهای خوبی برای ایران داشته است؛ به‌خصوص در زمان تحریم که توانستیم از طریق همسایگان تحریم‌ها را مدیریت
 کنیم. امیدواریم این نگاه به همسایگان به‌صورت راهبردی در دولت دنبال شود که در آینده شاهد آثار مثبت آن خواهیم بود.

تنشي در روابط تهران و باكو وجود ندارد

شهاب شهسواري |در طول هفته‌هاي گذشته خبرها و گمانه‌زني‌هايي در مورد رفتار جمهوري آذربايجان در مرزهاي شمالي ايران منتشر شده است كه شائبه ايجاد تنش در روابط دو كشور را تقويت مي‌كند. مسائلي مانند خبرهاي برگزاري رزمايش‌هاي آذربايجان در مرزهاي جنوبي و درياي خزر و همچنين بسته شدن مرزهاي زميني، درست پيش از سفر وزير خارجه جمهوري آذربايجان به جمهوري اسلامي ايران، به نگراني‌ها دامن زد. حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در كنفرانس خبري مشترك با جيحون بايرامف، وزير خارجه جمهوري آذربايجان روابط دو كشور را «در مرحله پيشرفت فزاينده مناسبات همه‌جانبه» توصيف كرد. محسن پاك‌آيين، سفير پيشين ايران در جمهوري آذربايجان، معتقد است كه تنشي در روابط دو كشور وجود ندارد، هر چند كه برخي از كشورها تلاش مي‌كنند در روابط تهران و باكو اخلال ايجاد كنند. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با محسن پاك‌آيين، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در آذربايجان، مطالعه مي‌كنيد.

   فكر مي‌كنيد در حال حاضر روابط دو كشور در چه وضعي قرار دارد و نگراني‌ها در مورد تنش در روابط تهران و باكو تا چه اندازه جدي است؟
من هيچ تنشي را در طول ماه‌هاي گذشته در روابط ايران و آذربايجان نمي‌بينم. آن سوءتفاهم‌هايي كه سال گذشته در روابط ايران و جمهوري آذربايجان ايجاد شده ‌بود، رفع شده‌اند. در طول ماه‌هاي گذشته شايد بتوان گفت كه هر ماه يا يك وزير از ايران در جمهوري آذربايجان بود يا وزير ديگري از آذربايجان در ايران حضور داشت و همكاري‌ها در بخش‌هاي پارلماني خيلي خوب در جريان بود و نمايندگان مجالس دو كشور به پايتخت‌هاي يكديگر سفر كرده‌اند و كارهاي بسيار خوبي در بخش اقتصادي انجام شده است.
اينكه برخي رزمايش‌ها از سوي هر كشوري در درياي خزر يا درون خاك خودش انجام مي‌شود، به معناي تهديد طرف مقابل نيست. درياي خزر، دريايي است كه در برخي مقاطع دريايي مواج و توفاني است و ممكن است حوادث غيرمترقبه‌اي در اين دريا رخ دهد و به خصوص جمهوري آذربايجان كه تاسيسات نفتي‌اش به دليل كم عمق بودن حوزه آب‌هاي اين كشور نزديك به ساحل است، از اين نظر بسيار در معرض آسيب قرار دارد. به همين دليل هم در اين كشور وزارتخانه‌اي به نام وزارت حوادث غيرمترقبه تاسيس شده است كه معمولا چندين تمرين و مانور در درياي خزر براي اقدامات احتمالي كه ممكن است باعث صدمه خوردن به تاسيسات نفتي يا آتش‌سوزي بشود، گاهي اوقات هم كشتي‌ها به دليل كم‌عمق بودن ساحل به گل مي‌نشينند كه موارد متعددي از اين دست رخ داده است، براي اينكه اقدامات واكنشي به موقع انجام شود و خسارات كمتري وارد شود، اين مانورها برگزار مي‌شود. اين مانورها و رزمايش‌ها به معناي تهديد طرف ديگر نيست و هر كشوري در سواحل درياي خزر آزاد است كه تمرين‌هايي را براي حفاظت از حوزه حاكميتي خودش در اين دريا داشته‌ باشد. آنچه ممنوع است اين است كه دولت‌هاي بيگانه حضور نظامي در درياي خزر داشته ‌باشند كه در اين رابطه هم هر پنج كشور ساحلي تاكنون متعهد به اين اصل بوده‌اند و همگي از اين موضوع حمايت مي‌كنند و موردي وجود نداشته است كه كشوري جزو پنج كشور ساحلي در بستر اين دريا رزمايشي برگزار كند. در مجموع بعد از سوءتفاهم‌هايي كه به خاطر برخي از مسائل بين ايران و جمهوري آذربايجان ايجاد شد، خوشبختانه مساله‌اي وجود ندارد. در حوزه اقتصادي قرار است كه جمهوري آذربايجان مشاركت خودش را در تكميل خط آهن رشت - آستارا انجام دهد. جمهوري اسلامي ايران هم همچنين خودش را متعهد به اين خط آهن كرده است و اخيرا ساخت مسير ۳۵ كيلومتري خط آهن رشت- انزلي آغاز شده است. قرار است پلي روي رودخانه مرزي آستراچاي ميان جمهوري آذربايجان و آستارا در خاك ايران احداث كه اميدواريم تا پايان سال اين اقدام انجام و كارهاي آن آغاز شود. حجم معاملات اقتصادي بعد از كاهش شيوع كرونا ۲۰ درصد افزايش پيدا كرده است. قرار است دو پل در منطقه زنگ‌زور به سمت ايران و از ايران به سمت نخجوان زده‌ بشود كه جمهوري آذربايجان از مسير ايران و از طريق اين پل‌ها به نخجوان دست پيدا كند كه پل اول اقداماتش به زودي آغاز مي‌شود و بعد هم پل دوم. در مجموع فضاي حاكم بر روابط خوب است. همان‌گونه كه عرض كردم روابط پارلماني هم در شرايط خوبي قرار دارد و به تازگي، نايب‌رييس دوم مجلس شوراي اسلامي، عبدالرضا مصري در باكو بودند و چندي قبل هم علي نيكزاد، نايب‌رييس اول مجلس شوراي اسلامي به اين كشور سفر كرده ‌بودند. در مجموع به نظر مي‌رسد كه روابط مسير رو به رشدي را طي مي‌كند.
   به مسائل اقتصادي برمي‌گرديم، اما قبل از آن، فرموديد كه رزمايش براي جلوگيري از بلاياي طبيعي و حوادث است. اما مساله كه وجود دارد ماهيت نظامي اين رزمايش‌ها است و تنها كشوري كه ممكن است جمهوري آذربايجان با آن مشكل مرزي پيدا كند، جمهوري اسلامي ايران است. چرا كه جمهوري آذربايجان از طريق توافق دوجانبه مرزهاي خود را با فدراسيون روسيه تعيين كرده است و البته سابقه اقدام نظامي هم دست‌كم يك بار در دو دهه گذشته زماني كه ايران براي هشدار به كشتي‌هاي اكتشافي جمهوري آذربايجان وارد عمل شد وجود دارد.
پنج كشور با درياي خزر ساحل دارند و به‌طور طبيعي هر كشوري به دنبال منافع خودش و اعمال حاكميت بيشتر بر دريا هست و اختلاف‌نظرهايي بين هر پنج كشور وجود دارد و به همين دليل جلسات كارشناسي متعددي ميان هر پنج كشور براي تعيين رژيم حقوقي درياي خزر برگزار شده است كه به جلسات خود هم ادامه مي‌دهند. در سايه اين نوع نگاه و مذاكرات جاري، ۹۰ درصد اختلافاتي كه ميان كشورها در حوزه‌هاي محيط زيستي، نظامي، كشتي‌راني و ماهيگيري وجود داشت، حل شده و حتي سند آن در سال ۱۳۹۷ بين همه كشورها امضا شده است. اختلاف نظرهايي در مورد تعيين خط مبدا و تعيين حوزه حاكميت بستر و زيربستر وجود دارد كه در اين زمينه هم مواضع همه كشورها مشخص است و مذاكرات در حال انجام است. اختلاف نظرهايي كه بين كشورهاي ساحلي خزر وجود دارد، يك‌سري اختلاف‌نظرهاي معمولي بين كشورهاي همسايه است كه با ديدگاه‌هاي كارشناسي رفع و رجوع مي‌شود و به معناي تهديد عليه كشور ديگر محسوب نمي‌شود. موردي هم كه به اقدام نظامي اشاره كرديد، تنها مورد از اين دست بود كه فكر كنم سال ۱۳۸۲ رخ داد. اين هم يك مساله مهم نبود، به دليل مشخص نبودن مرزها در دريا، كشتي‌ها مقداري جلو آمده ‌بودند كه با هشدار ما عقب رفتند. مطلبي كه باعث ايجاد تنش بين كشورها باشد، وجود ندارد و همه اين پنج كشور هم علاقه‌مند هستند كه با تفاهم از امتيازات درياي خزر استفاده كنند.
   برگرديم به مسائل اقتصادي و مناسبات تجاري؛ شما فرموديد مناسبات تجاري دو كشور در يك سال گذشته ۲۰ درصد رشد كرده است. اين رقم بسيار پايين‌تر از پيش‌بيني‌هايي است كه برخي از كارشناسان در پي آزادي بخش‌هاي اشغالي خاك جمهوري آذربايجان پس از نبرد اخير با ارمنستان پيش‌بيني مي‌كردند. به ويژه پيش‌بيني برخي كارشناسان اين بود كه با آزادي اين مناطق، مناسبات تجاري تهران و باكو براي تامين نيازهاي بازسازي اين مناطق و صادرات كالاهاي مصرفي به اين مناطق به شكل قابل توجهي رشد كند. چرا اين اتفاق رخ نداد؟
من شخصا در مصاحبه‌هايي كه داشتم، پيش‌بيني غيرمتعارفي نكرده‌ام، هر چند بايد اعتراف كرد كه برخي كارشناسان از رسيدن مناسبات تجاري غيرنفتي به ۲ تا ۳ ميليارد دلار سخن گفته‌اند. اما من معمولا چنين پيش‌بيني‌هايي نداشتم. دليلش اين است كه جمعيت جمهوري آذربايجان ۹ ميليون نفر است و نيازهاي ۹ ميليون نفر به واردات كالا از ايران محدود است و نبايد انتظار داشت كه مناسبات تجاري غيرنفتي ما با جمهوري آذربايجان به سطح مناسبات تجارت غيرنفتي ما با عراق، امارات يا افغانستان برسد. ولي اين رشد ۲۰ درصد يك رشد طبيعي است، به دليل اينكه در دوره كرونا مشكلاتي براي ترددها ايجاد شد و با توجه به اينكه بخشي از حجم تبادلات تجاري ايران و جمهوري آذربايجان، تجارت چمداني است و در مناطق مرزي و از طريق حضور گردشگران و خريد و بازگشت به كشور مبدا انجام مي‌شود، به صورت طبيعي در دوران كرونا شاهد كاهش بوديم. اين موضوع فقط مختص به آذربايجان نبود و براي ديگر همسايگان هم رخ داده ‌بود. اما بعد از فروكش كردن كرونا، وضعيت بهتر شده است و مي‌تواند با مشوق‌هاي تجاري به بخش خصوصي، كاهش تعرفه‌ها و افتتاح خط آهن رشت- آستارا و آغاز حمل‌ونقل ريلي از اين هم بهتر بشود. اما تمام معاملات اقتصادي ايران و جمهوري آذربايجان منوط به صادرات غيرنفتي نيست. ما در چندين زمينه در حوزه انرژي هم همكاري اقتصادي داريم و مي‌توانيم اين همكاري‌ها را گسترش بدهيم. يك نمونه از اين زمينه‌هاي همكاري سواپ گاز جمهوري آذربايجان به نخجوان است كه براي ما درآمدزا است و حق ترانزيت دريافت مي‌كنيم يا سواپ گاز تركمنستان از مسير ايران به جمهوري آذربايجان كه باز هم براي ما درآمدزاست. يا در حوزه شاه‌دنيز درياي خزر، سرمايه‌گذاري انجام مي‌شود و ۱۰ درصد از كنسرسيوم ميدان شاه‌دنيز متعلق به ايران است كه باز هم منبع درآمد براي ايران است. در حوزه گردشگري هم پيش از شيوع كرونا، سالانه ۳ ميليون نفر گردشگر از جمهوري آذربايجان به ايران مي‌آمدند و به خصوص در حوزه سلامت در بيمارستان‌هاي ايران بستري و معالجه مي‌شدند و از خدمات درماني استفاده مي‌كردند. هر گردشگري كه به ايران بيايد ۹ شغل ايجاد مي‌كند و از اين بابت باعث رونق اقتصادي مي‌شود. در حوزه انتقال برق، حق ترانزيت كالا و بقيه موارد طرفين مي‌توانند داراي درآمد بشوند و در مجموع به نظر مي‌رسد چنانچه اراده سياسي بر رهبران دو كشور حاكم باشد و به دنبال توسعه روابط باشند و سوءتفاهمي در روابط وجود نداشته‌باشد، هر دو طرف مي‌توانند از امتيازات اقتصادي در روابط فيمابين استفاده كنند.
   به اراده سياسي اشاره كرديد، به نظر مي‌رسد نوعي فشار سياسي منفي هم از سوي قدرت‌هاي خارجي وجود دارد تا روابط منطقه‌اي ايران را در آسياي ميانه و قفقاز تضعيف كند. براي مثال در همين مدت اخير شاهد بوديم كه همزمان با آغاز به كار خط آهن قزاقستان- تركمنستان- ايران- تركيه، دولت تركيه بلافاصله از كريدور موسوم به ميانه رونمايي كرد كه از خاك گرجستان و جمهوري آذربايجان و از آب‌هاي درياي خزر تركيه را به قزاقستان متصل مي‌كند، يا در مورد ديگر همزمان با پيشنهاد سخاوتمندانه ايران براي استفاده آزادانه جمهوري آذربايجان براي استفاده از خاك ايران براي اتصال به نخجوان، فشار زيادي روي باكو وجود دارد تا موضوع دالان ادعايي زنگزور در خاك ارمنستان را عملي كند. نمونه‌هاي زيادي از تلاش براي دور زدن ايران چه در رابطه با جمهوري آذربايجان و چه در رابطه با ديگر كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، حتي در موارد مرتبط با انرژي وجود دارد. فكر مي‌كنيد اين مسائل تا چه اندازه روي روابط تهران و باكو موثر باشد؟
روابط با همسايگان، مخصوصا براي ايران كه ۱۵ همسايه دارد، معمولا مخالفيني دارد. مثلا تقويت روابط جمهوري اسلامي ايران با جمهوري آذربايجان، براي جمهوري ارمنستان چندان مطلوب نيست و علاقه‌مند نيستند كه اين روابط چندان رشد كند. به همين شكل آذري‌ها هم علاقه‌مند نيستند كه روابط ما با ارمنستان رشد كند. كشورهاي ديگري هم كه پيرامون ما هستند و در اين مسائل دخيل هستند، ممكن است نگاه‌هاي مشابهي داشته ‌باشند. همزمان رسانه‌ها و برخي اعلام مواضع غيرمستقيم هم تلاش مي‌كنند تا در روابط ايران و جمهوري آذربايجان اختلال ايجاد كنند. در عين حال دشمن اصلي توسعه روابط تهران و باكو، رژيم صهيونيستي است كه علاقه‌مند نيست، روابط تهران با همسايگان، به خصوص با جمهوري آذربايجان رشد بكند و در اين زمينه شاهد كارشكني‌هاي متعدد به خصوص در زمينه‌هاي رسانه‌اي بوديم. اين مسائل وجود دارد و قابل انكار هم نيست. اما موضوع مهم اين است كه مسوولان دو كشور به صورت هوشمندانه اين مسائل را دنبال مي‌كنند و واقعا به اين جمع‌بندي رسيده‌اند كه خبرهايي كه منتشر مي‌شود و ممكن است تاثير منفي بر روابط بگذارد از چه منابعي است و با چه انگيزه‌هايي منتشر شده‌اند و برخي مواضعي را كه اتخاذ مي‌شود، كاملا دقيق بررسي و ارزيابي و رصد مي‌كنند و بر اساس اين دانش و آگاهي است كه روابط خود را دنبال مي‌كنند. واقعيت اين است كه ما از تماميت ارضي همه همسايگان خودمان دفاع مي‌كنيم و هر قراردادي كه بين همسايگان ما به صورت عادلانه و با توافق آنها و در چارچوب تماميت ارضي آنها منعقد شود، مورد حمايت ما هم هست. ترجيح ما همكاري با همسايگان و همچنين همكاري همسايگان با يكديگر است. ما با هرگونه رقابت منفي و تنش ميان همسايگان خودمان مخالف هستيم و سعي مي‌كنيم در چنين مواردي كمك كنيم كه اختلافات ميان همسايگان ما حل شود. بعد از برخي از تنش‌هاي سال گذشته بين تركيه و ارمنستان از يك سو و ارمنستان و آذربايجان از سوي ديگر اين جمع‌بندي شكل گرفته است كه تمام اين كشورها دنبال اين هستند كه همكاري را جايگزين رقابت‌هاي تنش‌زا كنند و اينكه امروز آقاي بايرامف در ايران اعلام مي‌كند كه ما خواستار عادي‌سازي روابط با ارمنستان هستيم، ثمره اين نوع تفكر است. لذا به هر ميزان كه روابط ايران با كشورهاي همسايه مبتني بر همكاري و روابط كشورهاي همسايه هم بر اين شكل باشد، همه از اين روابط منفعت خواهند برد. اما اگر رقابت‌هاي غيرسالم و روابط مبتني بر تنش وارد شود، همه كشورها يا اغلب كشورها ضرر مي‌كنند. اميدواريم كه مسير روابط كشورهاي همسايه با ايران و بين خودشان بر مبناي همكاري استوار  باشد.


  من هيچ تنشي را در طول ماه‌هاي گذشته در روابط ايران و آذربايجان نمي‌بينم. آن سوءتفاهم‌هايي كه سال گذشته در روابط ايران و جمهوري آذربايجان ايجاد شده‌بود، رفع شده‌اند. 
  مانورها و رزمايش‌هاي جمهوري آذربايجان به معناي تهديد طرف ديگر نيست و هر كشوري در سواحل درياي خزر آزاد است تمرين‌هايي را براي حفاظت از حوزه حاكميتي خودش در اين دريا داشته‌  باشد.
   اختلاف‌نظرهايي  كه بين كشورهاي ساحلي خزر وجود دارد، يك‌سري اختلاف‌نظرهاي معمولي بين كشورهاي همسايه است كه با ديدگاه‌هاي كارشناسي رفع و رجوع مي‌شود و به معناي تهديد عليه كشور ديگر محسوب نمي‌شود.
  برخي كارشناسان از رسيدن مناسبات تجاري غيرنفتي به ۲ تا ۳ ميليارد دلار سخن گفته‌اند. اما من معمولا چنين پيش‌بيني‌هايي نداشتم. دليلش اين است كه جمعيت جمهوري آذربايجان ۹ ميليون نفر است و نيازهاي ۹ ميليون نفر به واردات كالا از ايران محدود است و نبايد انتظار داشت كه مناسبات تجاري غيرنفتي ما با جمهوري آذربايجان به سطح مناسبات تجارت غيرنفتي ما با عراق، امارات يا افغانستان  برسد.
   دشمن اصلي توسعه روابط تهران و باكو، رژيم صهيونيستي است كه علاقه‌مند نيست روابط تهران با همسايگان، به خصوص با جمهوري آذربايجان رشد بكند و در اين زمينه شاهد كارشكني‌هاي متعدد به خصوص در زمينه‌هاي رسانه‌اي  بوديم. 
  ما با هرگونه رقابت منفي و تنش ميان همسايگان خودمان مخالف هستيم و سعي مي‌كنيم كه در چنين مواردي كمك كنيم كه اختلافات ميان همسايگان ما حل شود

رویکرد واقع‌گرایانه ایران در دوحه

 

رویکرد واقع‌گرایانه ایران در دوحه

مذاکرات دو روزه دوحه که به دلیل بهانه جویی های آمریکا، بی‌نتیجه ماند، قاعدتا باید صاحبنظران از هر نوع گرایش سیاسی را متقاعد کرده باشد که مانع اصلی عدم دستیابی به نتیجه در مذاکرات هسته ای، کاخ سفید است.

مواضع غیرمنطقی آمریکا در مذاکرات دوحه و نمایش عجولانه آمریکا و اروپا در شورای امنیت برای مقصر جلوه دادن ایران بعد از نشست دوحه، نشان داد که بایدن هم همچون ترامپ اراده ای برای بازگشت به برجام ندارد. از سوی دیگر، مطالبات حرفه ای و واقع گرایانه گروه مذاکره کننده و وزارت امورخارجه کشورمان که مبتنی بر ضرورت اجرای مفاد برجام بود، حکایت از باورمندی دستگاه دیپلماسی به ضرورت لغو تحریم های ظالمانه از مسیر مذاکره، داشت.

نقطه مثبت این مذاکرات سفر دکتر باقری رئیس گروه مذاکره کننده به مسکو برای مطلع ساختن روسیه از روند مذاکرات و همچنین اطلاع رسانی به مقامات چینی از مراجع دیپلماتیک درخصوص مذاکرات دوحه بود. اتحادیه اروپا و آقای بورل سعی داشتند با انتقال مذاکرات به قطر و تبدیل آن به یک فرآیند سه جانبه، روسیه و چین را از مدار مذاکرات خارج سازند که با اقدام حرفه ای ایران، به نتیجه دلخواه نرسیدند.
شواهد نشان می دهد که دکتر باقری در این دور از مذاکرات، کوشش می کند با رویکردی واقعگرایانه و مورد توافق مقامات عالی نظام، به‌عنوان یک دیپلمات باورمند به لغو تحریم ها، مذاکرات احیای برجام را به نتیجه برساند . استفاده از ظرفیت ملی با تشکیل اتاق های فکر و مشورت با کارشناسان مجرب، از مظاهر رویکرد متفاوت دستگاه دیپلماسی و گروه مذاکره کننده، برای دستیابی به نتیجه مطلوب است.

حضور فعال در نشست دوحه و همچنین تداوم رایزنی‌ با مقامات چین و روسیه برای رسیدن به مواضع مشترک برای متقاعد ساختن آمریکا به اصلاح رویه خود با لغو تحریم ها، مطابق با مفاد مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، نشانه باورمندی گروه مذاکره کننده به احیای برجام وتحقق خواسته اکثریت مردم است.
تردیدی نیست که در سال 1392، ایران برای لغو تحریم ها وارد مذاکره با کشورهای 1+5 شد و به همین دلیل محدودیت های پیشنهادی در برنامه های هسته ای خود را پذیرفت. به عبارتی، ایران در قبال تعهد غرب برای رفع تحریم های ظالمانه، متعهد به انجام اقدامات فراپادمانی در برنامه های هسته ای خود شد. متاسفانه علیرغم رویکرد مثبت و سازنده ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی تحت تاثیر دروغ پردازی های رژیم صهیونیستی با صدور قطعنامه ضد ایرانی رویکردی غیرسازنده اتخاذ کرد. بعد از صدور این قطعنامه و ابراز نارضایتی شدید ایران، آقای جوزپ بورل مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برای جبران مافات به تهران آمد و جهت خروج مذاکرات از بن بست، پیشنهاد کرد مذاکرات در کشوری در منطقه و بصورت سه جانبه (ایران،اتحادیه اروپا،آمریکا) برگزار شود. اما در این مرحله نیز رویکرد منفی و خصمانه آمریکا که حتی مورد نقد نماینده اتحادیه اروپا نیز قرار گرفت، مانع از دستیابی به نتیجه ای عادلانه شد. مواضع غیرمنطقی آمریکا در نشست دوحه و دست پاچگی مقامات ارشد این کشور در اتخاذ مواضع رادیکال بعد از نشست، مشخص کرد که چه کشوری مانع اصلی خروج مذاکرات از بن بست است.

اینک توپ در زمین آمریکا است و جمهوری اسلامی ایران که اولویت خود را بر خنثی سازی تحریم ها قرار داده با رویکردی مبتنی بر استغنا و صبورانه، حضور بر سر میز مذاکره را نیز برای تحقق خواسته خود مفید می داند. در آینده اگر آمریکا واقع بینانه عمل کند و اراده ای جدی برای انجام تعهدات برجامی و لغو تحریم های ظالمانه، داشته باشد، توافق نهایی دست یافتنی است.
در این برهه دلسوزان نظام و افراد باورمند به لغو تحریم ها، باید با شناخت رویکرد منفی و غیرسازنده آمریکا، با اتخاذ مواضع متحد در جهت اعمال فشار حداکثری بر آمریکا، به این کشور بفهمانند که علت اصلی برای بی نتیجه ماندن مذاکرات است.

تردیدی نیست که سیاست اصولی نظام که توسط شورای عالی امنیت ملی تصویب و به تایید رهبر معظم انقلاب رسیده است، اجرای تعهدات ایران مشروط به اجرای کامل تعهدات طرف مقابل و لغو تحریم های برجامی و پسا برجامی است. این یک سیاست قطعی و مطالبه عمومی و مبتنی بر تامین منافع مشروع هسته ای و غیرقابل تغییر است.
نباید فراموش کنیم که آمریکا و اروپا امروز به‌دلیل جنگ اوکراین و نیاز به کاهش قیمت نفت، بیش از ایران به اجرای مفاد مندرج در برجام نیازمند هستند و تداوم رویکرد منطقی، متین و قدرتمندانه ایران در مذاکرات، آمریکا را به واقع‌بینی و لغو تحریمها و دادن تضمین برای تامین منافع اقتصادی ایران وادار خواهد ساخت.

American human rights, re-reading assassination of General Soleimani

 

American human rights, re-reading assassination of General Soleimani

Tehran, IRNA - Supreme Leader of the Islamic Revolution Ayatollah Seyyed Ali Khamenei in a meeting with the members of the government in 2017 pointed to several specific cases of gross human rights violations by the United States like the burning of the Dawoodi sect and the crimes of America in Guantanamo and Abu Ghraib prisons.

Ayatollah Khamenei, the Supreme leader of the Islamic Revolution of Iran in 2017, in a meeting with the members of the government, criticizing the performance of the United Nations and emphasizing the need to pursue several important cases of human rights crimes by the United States of America, pointed to several specific cases of gross human rights violations by the United States like burning of the Dawoodi sect and the crimes of America in Guantanamo and Abu Ghraib prisons.

The Supreme Leader of the Islamic Revolution's demand regarding the follow-up of human rights violations by the United States is based on a strategic view and should be included in the agenda of relevant institutions such as the judiciary and the Ministry of Foreign Affairs. Also the agents of Iran public diplomacy should be included, especially radio and television and members of the media.

One of the clear examples of the violation of human rights by the US is the assassination of martyr General Qassem Soleimani and martyr Abu Mahdi al-Muhandis, which the fair and free jurists of the world have confirmed its ugliness and considered this crime illegal and contrary to legal standards.

America's crime in the assassination of Martyr Soleimani as an Iranian military force that was present in Iraq at the official invitation of that country is a legal issue and can be pursued by Iranian, Iraqi officials, and international judicial institutions for the following reasons and can issue a verdict against the American perpetrators and causes.

In 2008, after the end of the US occupation of Iraq, a security agreement was signed between the governments of Iraq and the US, according to which the US committed to recognizing the sovereignty of Iraq. According to one of the provisions of this agreement, the United States must carry out all its military actions in Iraq in coordination with the country's military forces; But the US, without coordination with the Iraqi military authorities, arbitrarily assassinated two Iranian and Iraqi military commanders in Baghdad. In this regard, the Iraqi authorities have officially denied that the US coordinated with them in the assassination of these two official commanders of Iran and Iraq.

In the summer of 2013, ISIS, with the support of America and several regional countries, attacked Iraq and Syria and took a large part of the territory of these countries as a result of their brutal crimes. The UN Security Council condemned this action but refrained from taking practical action to defend the oppressed people of Iraq and Syria. In this situation, Iraq and Syria asked for help from some countries, including Iran, and this official request was the reason for Iran's legitimate presence in the form of an advisory mission in these countries.

Iran's presence was a legitimate, legal and effective presence to eradicate terrorism since it was done at the invitation of Iraq and Syria. Basically, any country that causes stability in the region, its presence is legitimate for the people, and any country like America that causes instability in countries is considered illegitimate. The legitimate presence of Iran led to the defeat of terrorism, especially the Wahhabi group of ISIS, as well as the reduction of the illegitimate presence of hegemonic and interventionist countries, including the United States, in West Asia. Since the influence of the legitimate power caused the failure and isolation of the illegitimate power, the United States attempted to assassinate martyred generals. 

Most of the world's jurists, even some American judges, believe that this assassination was carried out as an act against the national security of an independent country and should be dealt with in international courts. In other words, the criminal title of this act is a crime against the national security of a country, and the legal way of dealing with it is different from normal murders.

To justify its crime, the White House put forward reasons such as preventive action to stop Iran's attacks on the United States and preemptive action for defense, which were found to be legally illogical, and the United Nations declared this action to be extra-legal murder. Even in the US Congress, there were objections to this action due to the violation of the US Constitution, and some Congress representatives criticized this crime.

Commander Soleimani had entered Iraq as a guest of the Iraqi government to carry out a two-day mission, and his cowardly assassination was a gross violation of the Geneva Convention and also against Article 6 of the Civil Covenant and the inherent right to life, and according to Article A of the Statute of the International Criminal Court, murder is considered intentional.

This assassination is a violation of the UN Security Council Resolution 1368, and since the victims of the crime are Iranian and Iraqi nationals, the internal laws of Iran and Iraq can be invoked to punish the perpetrators and perpetrators.

So far, the documents of the assassination of Iranian and Iraqi commanders have been about 4,000 pages and 46 suspects have been identified, including former US President Donald Trump and former US Secretary of State Pompeo, who have admitted to participating in the assassination by ordering it are among the first defendants. For this reason, the Judiciary of the Islamic Republic of Iran has opened two legal and criminal cases in this regard, and the proceedings are ongoing.

The assassination of the martyred General Qassem Soleimani is a clear example of the violation of human rights by the United States and as a crime against humanity, and the expectation of the noble people of Iran is that the relevant authorities will follow the matter seriously by adopting expert measures, will find the perpetrators of this crime and subject to punishment.

3266**2050

Follow us on Twitter @IrnaEnglish

Iran's realistic approach in Doha negotiations

 

Iran's realistic approach in Doha negotiations

Tehran, IRNA – The two-day talks in Doha, which remained fruitless due to American excuses, must have convinced experts of all political persuasions that the main obstacle to not achieving a result in the nuclear negotiations is the White House.

The illogical positions of the US in the Doha negotiations and the hasty display of the US and Europe in the Security Council to blame Iran after the Doha meeting showed that Biden, like Trump, has no will to return to the JCPOA.

 

On the other hand, the professional and realistic demands of the negotiating group and the Ministry of Foreign Affairs of Iran, which were based on the necessity of implementing the provisions of the JCPOA, indicated the belief of the diplomatic apparatus in the necessity of canceling the cruel sanctions from the negotiation path.


The evidence shows that in this round of negotiations, Dr. Bagheri is trying to conclude the JCPOA revival negotiations as a diplomat who believes in the lifting of sanctions, with a realistic approach and agreed upon by the high officials of the country, using the national capacity by forming think tanks and consulting with experienced experts is one of the manifestations of the different approach of the diplomacy apparatus and the negotiating group to achieve the desired result.


Active participation in the Doha meeting as well as the continuation of consultation with Chinese and Russian authorities to reach common positions to convince America to amend its procedure by canceling sanctions, in accordance with the provisions of UN Security Council Resolution 2231, is a sign of the negotiating group's belief in reviving the JCPOA and fulfilling the wishes of the majority of the people.


There is no doubt that in 2012, Iran entered into negotiations with the 5+1 countries to lift the sanctions and therefore accepted the proposed restrictions on its nuclear programs. In other words, in response to the commitment of the West to lift the oppressive sanctions, Iran committed to carrying out extra safeguard measures in its nuclear programs.

 

Unfortunately, despite Iran's positive and constructive approach, the International Atomic Energy Agency adopted a non-constructive approach by issuing an anti-Iranian resolution under the influence of the lies of Israel. After the issuance of this resolution and expressing Iran's strong dissatisfaction, Mr. Josep Borrell, in charge of the European Union's foreign policy, came to Tehran to make up for the mistakes, and in order to break the deadlock, he suggested that negotiations be held in a country in the region and on a tripartite basis (Iran, the European Union, America) to be held.

 

But at this stage, the negative and hostile approach of America, which was even criticized by the representative of the European Union, prevented the achievement of a fair result. The illogical positions of the United States in the Doha meeting and the confusion of the country's senior officials in adopting radical positions after the meeting determined which the USA is the main obstacle to breaking out of the deadlock.


Now the ball is in America's court, and the Islamic Republic of Iran, which has prioritized the neutralization of sanctions with an approach based on tolerance and patience, considers it useful to be at the negotiating table to fulfill its wishes. In the future, if the US acts realistically and has a serious will to fulfill its obligations under the JCPOA and cancel oppressive sanctions, a final agreement can be reached.


At this time, sympathizers of Iran and people who believe in lifting the sanctions should understand the negative and non-constructive approach of the White House, by adopting united positions in order to exert maximum pressure on America and let this country know that it is the main reason for the negotiations being unsuccessful.


There is no doubt that the fundamental policy of Iran, approved by the Supreme National Security Council and the Supreme Leader of the Islamic Revolution, is the implementation of Iran's obligations conditional on the full implementation of the other party's obligations and the cancellation of JCPOA and post-JCPOA sanctions. This is a definite policy and public demand based on the provision of legitimate and unchangeable nuclear interests.


We should not forget that America and Europe today, due to the war in Ukraine and the need to reduce the price of oil, need more than Iran to implement the provisions contained in the JCPOA, and the continuation of Iran's logical, sober and powerful approach in the negotiations will make America realistic and cancel the sanctions and give guarantees to secure Iran's economic interests will force.

 

Follow us on Twitter @IrnaEnglish

اعضای بریکس به اهمیت قدرت اقتصادی ایران پی بردند

محسن پاک‌آیین، سفیر پیشین ایران در ازبکستان در گفت‌وگو با جام‌جم درباره اقدام رئیس‌جمهور چین در دعوت از آقای رئیسی برای سخنرانی در اجلاس سران بریکس پلاس خاطرنشان کرد: «در دوره فعلی که دوران گذار از نظام مبتنی بر یکجانبه‌گرایی به سوی نظام چندجانبه‌گرایی محور است، یکی از اقدامات مهمی که کشورهای مستقل و قدرت‌های نوظهور اقتصادی انجام می‌دهند، تشکیل ائتلاف‌هایی است که در سایه آن بتوانند با زیاده‌خواهی‌ و سلطه‌طلبی‌های کشورهای یکجانبه‌گرا به خصوص آمریکا مقابله کنند.»

کارشناس ارشد حوزه روابط بین‌الملل با اشاره به اهمیت شکل‌گیری ائتلاف‌های اقتصادی گفت: «یکی از تشکل‌های مهم، سازمان بریکس است که کشورهایی مثل روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی عضو آن هستند و هدف از تشکیل آن ، ‌مقابله با یکجانبه‌گرایی و در عین‌حال مقاوم‌سازی اقتصاد از مسیر همکاری با یکدیگر است. این گروه اخیر در پی‌ آن است که با کشورهایی جدید که قدرت اقتصادی دارند و در منطقه خودشان از جایگاهی بالا در حوزه‌های اقتصادی و تامین امنیت سرمایه‌گذاری برخوردارند، ارتباط برقرار کرده و از آنها دعوت کنند به ائتلاف جدیدشان بپیوندند.»
وی با اشاره به ظرفیت‌ها و قابلیت‌های جمهوری اسلامی برای عضویت در این پیمان‌های منطقه‌ای تصریح کرد: «ایران کشوری است که از منابع و ذخایر فراوان اقتصادی بهره می‌برد و در عین‌ حال به‌صورت مستقل و بدون وابستگی به قدرت‌های بزرگ، در پی مقاوم‌سازی اقتصادش است و به‌رغم تحریم‌هایی که علیه کشورمان اعمال شد، کارهای خود را پیش‌ می‌برد.
پاک‌آیین اشاره کرد: «اخیرا بریکس برای پیوستن کشورمان به این پیمان اقتصادی، چراغ‌سبز نشان داده‌است و همچنین در سفیری که آقای امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به هند داشت، پیشنهاد کرد ایران به عضویت بریکس درآید. این پیشنهاد هم از سوی هند مورد استقبال واقع و تقاضای ایران به دبیرخانه سازمان بریکس منتقل شد.»
وی اضافه کرد: «البته چون مراحل عضویت ایران از مسیر اجماع می‌گذرد و همه کشورهای عضو باید به این موضوع رای مثبت بدهند، اجرایی شدن این طرح در حال انجام است اما اقدام رئیس‌جمهور چین در دعوت از آقای رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان برای سخنرانی در این اجلاس، موضوع مهمی است و اهمیت آن‌هم ناشی از آن است که در بین کشورهای منطقه غرب آسیا صرفا از ایران دعوت شده‌است.»
پاک‌آیین گفت: «این اقدام نشان می‌دهد چین به اهمیت منطقه‌ای ایران پی برده و با عضویت کشورمان در بریکس موافق است و با توجه به موافقت روسیه و رویکرد مثبت هند و نظر به روابط خوب جمهوری اسلامی با برزیل و آفریقای‌جنوبی، عضویت در بریکس چندان سخت نباشد و ما این مسیر را به‌راحتی بگذرانیم.»
این کارشناس حوزه روابط بین‌الملل، سخنرانی آقای رئیسی در اجلاس بریکس را با اهمیت خواند و خاطرنشان کرد: «به نظر می‌رسد سخنرانی رئیس‌جمهور کشورمان حامل یک پیام مهم است و این‌که قدرت‌های بزرگ و همچنین اعضای اصلی شورای امنیت سازمان‌ملل روی ایران حساب باز کرده و آینده اقتصادی کشورمان را مثبت ارزیابی می‌کنند. طبعا این سازمان از ایده‌های جدید ایران مبنی بر این‌که نظم جدید جهانی باید تغییر پیدا کند، حمایت می‌کنند.»
سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان تاکید کرد: «جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده‌است کشورهای چندجانبه‌گرا در کنار یکدیگر قرار گیرند و برای انتقال قدرت اقتصادی از غرب به شرق تلاش کنند.»

آمریکا نیازمند حل و فصل پرونده برجام است - ویدئو

به گزارش اقتصادآنلاین، آن طور که گفته شده سعی بر این است مذاکرات با تعداد طرفین کمتری انجام شود و سریع‌تر به نتیجه برسد؛ به همین دلیل پیشنهاد آقای بورل بود که جلسه‌ای سه جانبه میان او، ایران و آمریکا در یکی از کشورهای خلیج فارس برگزار شود.

بحث اصلی در این مذاکرات، میان ایران و آمریکا است و این آمریکایی‌ها هستند که اراده لازم را برای انجام تعهدات خود ندارند.

آمریکا در حال حاضر بیش از ایران نیازمند حل و فصل این مشکل است. با توجه به بالا رفتن قیمت انرژی پس از وقوع جنگ اوکراین، آنها مایل هستند که نفت ایران وارد بازار جهانی شود.

لینک ویدئو:

https://www.eghtesadonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%88-121/649208-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AD%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85

منظور آمریکایی ها از «دیپلماسی معنادار» در قبال ایران چیست؟

به نتیجه بخشی سفر جوزپ بورل خوش بین نیستم

محسن پاک آیین، تحلیلگر مسائل بین‌الملل می گوید که بعد از بحران اوکراین به‌نظر می‌رسد آمریکایی ها بیشتر از اینکه اراده‌ای برای گره‌گشایی از گفت‌وگوهای احیای برجام داشته باشند، درصدد بهانه‌جویی هستند. به‌نظر می‌رسد آنها صرفا می‌خواهند مذاکرات ادامه پیدا کند و جمهوری‌اسلامی چشم‌انتظار نتایج حاصل از احیای توافق هسته‌ای بماند.

محسن پاک آیین

به گزارش همشهری آنلاین، مذاکرات مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا با مقام‌های کشورمان از گشایش جدید در روند گفت‌وگوهای احیای برجام حکایت دارد؛ گشایشی که گفته می‌شود با ابتکار عمل تهران اتفاق افتاده‌ و اکنون نوبت واشنگتن است که درباره اجرای تعهدهای برجامی خود تصمیم‌گیری کند.

اظهارات جوزف بورل و همچنین وزیر امورخارجه کشورمان پس‌از گفت‌وگوهای تهران نشان می‌دهد دوطرف آماده ازسرگیری گفت‌وگوها باهدف احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، البته با ابتکار و نقشه راه ارائه‌شده ازسوی جمهوری‌اسلامی ایران هستند و با عبور از تنش‌های هفته‌های اخیر، اکنون چشم‌انداز دستیابی به تفاهم بیش‌از گذشته است. در این میان اما فضای مثبت به‌وجود آمده مستلزم رویکرد واقع‌بینانه واشنگتن در قبال اجرای تعهدات برجامی خویش است، چراکه مقام‌های جمهوری‌اسلامی بارها بر این نکته محوری تأکید کرده‌اند. آنچه برای ایران اهمیت اساسی دارد، انتفاع اقتصادی از مزایای توافق هسته‌ای است و تهران رویکرد «مذاکره برای مذاکره»، که در ماه‌های اخیر ازسوی طرف‌های غربی دنبال شده‌است را برنمی‌تابد.

در چنین شرایطی محسن پاک‌آیین، تحلیلگر مسائل بین‌الملل و سفیر سابق ‌ ایران در ازبکستان و جمهوری‌آذربایجان معتقد است که اگرچه اروپایی‌ها بنا به دلایلی به‌دنبال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای هستند، اما از اراده مستقلی در مقابل آمریکا برخوردار نیستند و بیشتر در پی این هستند که «آب باریکه» مذاکرات را حفظ کنند. او ازسوی دیگر دیپلماسی منطقه‌ای جمهوری‌اسلامی را که در دولت سیزدهم جان تازه‌ای گرفته، عامل مهمی در تحقق راهبرد «خنثی‌سازی» تحریم‌ها می‌داند؛ رویکردی که دست ایران را در گفت‌وگوهای هسته‌ای پرتر از قبل کرده‌است.

گفت‌وگوی همشهری با پاک‌آیین را در ادامه می‌خوانید.
سفر اخیر مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا به تهران می‌تواند به گره‌گشایی از مذاکرات هسته‌ای منجر شود؟
معتقدم سفر جوزف بورل به تهران در مجموع نشان‌دهنده این است که در شرایط کنونی اروپایی‌ها بیش‌از پیش به‌دنبال این هستند که گفت‌وگوهای هسته‌ای با جمهوری‌اسلامی از سر گرفته شود یا حداقل اینگونه نمایش می‌دهند که در پی بن‌بست‌گشایی از مذاکرات هستند. آنها می‌خواهند مذاکرات پیگیری شود و اخیرا تلاش‌های بیشتری را برای حل مشکلاتی که ناشی از سرسختی آمریکاست، به‌کار گرفته‌اند. سفر بورل به تهران و گفت‌وگوی او با مقام‌های کشورمان نیز نمودی از این رویکرد است. در شرایط کنونی اروپایی‌ها نشان می‌دهند قصد حل مشکلات موجود در مذاکرات را دارند، اما به اعتقاد من، اینکه سفر بورل به تهران سرآغاز حصول تفاهم در گفت‌وگوهای هسته‌ای وین شود، بستگی به اراده سیاسی آمریکا برای لغو تحریم‌ها و انتفاع اقتصادی جمهوری‌اسلامی از مزایای اقتصادی برجام دارد. لغو مؤثر تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن، سیاست حتمی نظام است و تنها در این صورت است که مسیر بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ هموار می‌شود و ایران نیز به تعهدات هسته‌ای خود ذیل برجام باز خواهد گشت.

تا چه اندازه به تحقق این موضوع امیدوار هستید؟
من شخصا به این موضوع خوش‌بین نیستم. عدم‌خوش‌بینی به نتایج سفر مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا به تهران بیش‌از هرچیز ناشی از این موضوع است که آمریکایی‌ها ثابت کرده‌اند که اراده‌ای برای لغو تحریم‌ها ندارند و بیش‌ از هرچیز، به‌دنبال وقت‌کشی هستند.

این وقت‌کشی آمریکایی‌ها چه دلایلی دارد؟
بعد از بحران اوکراین به‌نظر می‌رسد آنها بیشتر از اینکه اراده‌ای برای گره‌گشایی از گفت‌وگوهای احیای برجام داشته باشند، درصدد بهانه‌جویی هستند. به‌نظر می‌رسد آمریکایی‌ها صرفا می‌خواهند مذاکرات ادامه پیدا کند و جمهوری‌اسلامی چشم‌انتظار نتایج حاصل از احیای توافق هسته‌ای بماند. درواقع آنها می‌خواهند اقتصاد ایران معطل برجام بماند؛ این درحالی‌است که دیپلماسی همسایگی دولت سیزدهم افق‌های جدیدی را روی اقتصاد و تجارت کشورمان گشوده است؛ موضوعی که نگرانی طرف‌های غربی و به‌ویژه آمریکایی‌ها را به‌دنبال داشته است.

این نگرانی چه نمودی در سیاست‌های آمریکا در قبال اوراسیا داشته‌است؟
در شرایط کنونی اعتقاد دارم آمریکا بیش از هر زمان دیگری به‌دنبال مهار قدرت‌های اوراسیایی است؛ بر همین اساس هم هست که می‌بینیم علاقه دارند جنگ در اوکراین ادامه یابد و شکل فرسایشی به‌خود بگیرد تا از این رهگذر قدرت روسیه تضعیف شود. ازسوی دیگر آمریکایی‌ها می‌کوشند چین را درگیر جنگ با تایوان کنند تا به تضعیف این کشور بپردازند. آنها همچنین از طریق اعمال تحریم‌ها، می‌خواهند جمهوری‌اسلامی را نیز در شرایط سختی قرار دهند تا کشورمان امکان توسعه روزافزون و قدرت‌یابی اقتصادی را نداشته باشد.

این رویکرد با چه هدفی دنبال می‌شود؟
معتقدم غربی‌ها و به‌ویژه آمریکا اکنون نگران این موضوع هستند که ظهور قدرت‌های جدید در اوراسیا، هژمونی آنها را تحت‌تأثیر قرار دهد و در آینده نزدیک شاهد انتقال قدرت از غرب به شرق باشیم. آمریکایی‌ها به‌دنبال این هستند که کشورهای این منطقه که ظرفیت‌های اقتصادی قابل‌توجهی دارند، درگیر چالش‌هایی شوند و توانایی بالفعل‌کردن ظرفیت‌های خود را نداشته باشند.

عدم‌خوش‌بینی شما به سفر مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا به تهران نیز از همین موضوع ناشی می‌شود؟  
بله، اگرچه شاید بتوان سفر بورل به تهران و گفت‌وگوی او با مقام‌های کشورمان را نشان‌دهنده حسن‌نیت اروپا در فعالیت برای ازسرگیری مذاکرات برجامی در وین دانست، اما فکر نمی‌کنم آنها اراده یا حداقل توانایی متقاعدکردن آمریکا برای لغو تحریم‌ها را داشته باشند. با توجه به همین موضوع هم هست که معتقدم نباید اقتصاد کشور را معطل مذاکرات نگه داریم؛ چراکه آمریکایی‌ها نشان داده‌اند اراده‌ای برای تصمیم‌گیری در این زمینه ندارند.

البته این موضوع به آن معنا نیست که مذاکره نکنیم، بلکه باید گفت‌وگوهای برجامی را با توجه به راهبردهای تعیین‌شده با قدرت ادامه دهیم، اما فعالان اقتصادی و مردم باید مطلع باشند که آمریکایی‌ها اراده‌ای برای لغو مؤثر تحریم‌ها و بهره‌مندی ما از مزایای اقتصادی برجام ندارند؛ به همین دلیل هم هست که بشخصه خیلی به آینده مذاکرات هسته‌ای امیدوار نیستم.

اروپایی‌ها دراین میان چه نقشی دارند؟
بررسی تحولات اخیر نشان می‌دهد اروپایی‌ها بیش‌از هرچیز به‌دنبال «مذاکره برای مذاکره» هستند. آنها می‌خواهند مذاکرات را ادامه دهند، اما توانایی این را ندارند که آمریکا را برای لغو مؤثر تحریم‌ها متقاعد کنند. معتقدم آنها اکنون بیش از هر چیز در پی این هستند که آب‌باریکه‌ای برای حل مشکل وجود داشته باشد، اما توانایی کافی برای نقش‌آفرینی مؤثر در این عرصه را ندارند.

می‌توان میان دیپلماسی همسایگی جمهوری‌اسلامی که در ماه‌های اخیر به‌صورت ویژه‌ای پیگیری شده‌است، با مذاکرات، ارتباط وثیقی پیدا کرد؟
اگرچه این دو حوزه با یکدیگر بی‌ارتباط نیستند، اما معتقدم دیپلماسی همسایگی ما را باید مستقل از موضوع مذاکرات هسته‌ای مورد بررسی قرار داد. دولت سیزدهم فعالیت‌های خود را در ۲ حوزه «لغو تحریم‌ها» و «خنثی‌سازی تحریم‌ها» متمرکز کرده‌است. با توجه به این موضوع، دیپلماسی همسایگی و به‌ویژه گسترش همکاری‌ها با کشورهای اوراسیا، نشان‌دهنده برنامه‌ریزی مؤثر جمهوری‌اسلامی برای خنثی‌کردن تحریم‌هاست.

«پیمان بریکس»، «پیمان شانگهای» و «اتحادیه اوراسیا» بسترهایی هستند که می‌توانیم شرکای اقتصادی قدرتمندی برای خود بیابیم. گسترش همکاری‌ها در این حوزه که در دستور کار دولت قرار گرفته است، می‌تواند راه‌های جدیدی برای گشایش‌های اقتصادی بیشتر پیش روی ما قرار دهد. بر این اساس می‌توانیم درآمدهای خود را به کشور انتقال دهیم و گام‌های بزرگی در مسیر خنثی‌سازی تحریم‌ها برداریم. با توجه به این موضوع، اروپایی‌ها ممکن است از این راهبرد جمهوری‌اسلامی راضی نباشند؛ چراکه وابستگی ما را به مذاکرات کمتر می‌کند.

اینکه رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیرا اعلام کرده‌است این کشور به «دیپلماسی معنادار» در قبال ایران متعهد است، چه معنایی دارد؟
معتقدم اینگونه اظهارنظرها ازسوی مقام‌های آمریکایی بیشتر لفاظی و بازی با کلمات است. چنین مواضعی اگر نتیجه نداشته باشد، لفاظی است. هنر دیپلماسی رفع اختلاف‌ها و دستیابی به نتیجه مثبت است، اما اینگونه لفاظی‌ها را نمی‌توان دیپلماسی دانست. مقام‌های آمریکایی در دولت بایدن ادبیات جدیدی را در مواجهه با ایران به‌کار گرفته‌اند که بیشتر بازی با کلمات است تا اینکه نتیجه ملموسی به‌همراه داشته باشد و نباید به آنها اعتنا کرد.

چرا آمریکایی‌ها در مقابل انتفاع اقتصادی ایران از مزایای برجام مقاومت می‌کنند؟
آنها علاقه‌ای ‌ندارند که ایران به قدرت برتر اقتصادی در غرب‌آسیا تبدیل شود. آمریکایی‌ها ماهیتا دوست ما نیستند و همواره در مسیر خصومت‌ورزی گام برداشته‌اند. اکنون که با در اولویت قرارگرفتن دیپلماسی همسایگی شرایطی به‌وجود آمده که جمهوری‌اسلامی در حوزه اقتصادی پیشرفت کند و درآمدهای بیشتری داشته باشد، آنها می‌کوشند سیاست «مهار ایران» را که در گذشته هم ازسوی این کشور پیگیری می‌شد، دنبال کنند.

هفته حقوق بشر آمریکایی و بازخوانی ترور سردار سلیمانی

 

هفته حقوق بشر آمریکایی و بازخوانی ترور سردار سلیمانی

رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۶/۴ / ۱۳۹۴ در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر،از حادثه‌ی ۷تیر سال ۱۳۶۰، بمباران شیمیایی سردشت در ۷تیر ۱۳۶۶، ترور شهید صدوقی در۱۱ تیر و ساقط ‌کردن هواپیمای مسافربری ایران در ۱۲تیر سال ۱۳۶۷ به عنوان نمونه‌هایی از اقدامات تروریستی آمریکا یاد کردند.

آیت الله خامنه ای افزودند: «برخی معتقدند که باید این ایام تیرماه به‌عنوان هفته‌ی حقوق بشر آمریکایی نام‌گذاری شود.» ایشان همچنین در سال ۱۳۹۷ در دیدار با کارگزاران نظام، با انتقاد از عملکرد سازمان ملل متحد و تاکید بر لزوم پیگیری چند پرونده مهم از جنایات حقوق بشری آمریکا، به چند مورد مشخص از نقض فاحش حقوق بشر توسط آمریکا از جمله سوزاندن فرقه داوودیه و جنایات آمریکا در زندان های گوانتانامو و ابوقُریب اشاره کردند.

مطالبه رهبر معظم انقلاب در خصوص پیگیری موارد نقض حقوق بشر تو سط آمریکا، مبتنی بر یک نگاه راهبردی است و باید به عنوان یک مسئولیت اسلامی، ملی و انسانی، در دستورکار نهادهای ذیربط همچون قوه قضائیه و وزارت امور خارجه وسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همچنین عوامل دیپلماسی عمومی از جمله اصحاب رسانه بویژه صدا و سیما قرار گیرد.
یکی از مصادیق بارز نقض حقوق بشر توسط آمریکا، ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابو مهدی مهندس است که قاطبه حقوق‌دان‌های منصف و آزاده جهان بر زشتی آن صحه گذارده و این جنایت را غیر قانونی وخلاف موازین حقوقی دانسته اند.

جنایت آمریکا در ترور شهید سلیمانی به عنوان یک نیروی نظامی ایرانی که به دعوت رسمی عراق در این کشور حضور داشت، یک موضوع حقوقی بوده و به دلایل زیر از سوی نهادهای قضایی ایرانی، عراقی و بین المللی قابل پیگیری است و می تواند به صدور حکم علیه عاملان و مسببان آمریکایی آن منجر شود.
در سال ۱۳۸۸ و پس از اتمام اشغال عراق از سوی آمریکا، توافقنامه‌ای امنیتی بین دولت های عراق و آمریکا امضا شد که بر آن اساس، آمریکا متعهد شد که حق حاکمیت عراق را به رسمیت بشناسد. بر اساس یکی از مفاد این توافقنامه، آمریکا می باید همه اقدامات نظامی خود در عراق را با هماهنگی نیروهای نظامی این کشور انجام دهد؛ اما آمریکا بدون هماهنگی با مقامات نظامی عراق، دو فرمانده نظامی ایرانی و عراقی را خودسرانه در بغداد به شهادت رساند. در این رابطه، مقامات عراق رسما هماهنگی آمریکا با ایشان، در ترور این دو فرمانده رسمی ایران و عراق را رد کرده اند.

در تابستان سال ۹۳ ۱۳ داعش با حمایت آمریکا و چند کشور منطقه، به عراق و سوریه حمله کرد و در پی جنایات وحشیانه خود بخش بزرگی از خاک عراق و سوریه را گرفت. شورای امنیت سازمان ملل این اقدام را محکوم کرد اما از انجام اقدام عملی برای دفاع از مردم مظلوم عراق و سوریه خوداری کرد. در این شرایط عراق و سوریه از برخی کشورها از جمله ایران تقاضای کمک کردند و این تقاضای رسمی، دلیل حضور مشروع ایران در قالب یک ماموریت مستشاری در این کشورها بود.

به عبارت دیگر حضور ایران از آنجا که با دعوت کشورهای عراق و سوریه صورت گرفت یک حضور مشروع، قانونی و موثر برای ریشه کن کردن تروریسم بود. اساسا هر کشوری که باعث ثبات در منطقه شود، حضورش برای مردم مشروع است و هر کشوری همچون آمریکا که باعث بی ثباتی کشورها شود، نامشروع تلقی می شود. حضور مشروع ایران موجب شکست تروریسم و بخصوص گروه تکفیری داعش و همچنین کاهش حضور نامشروع کشورهای سلطه طلب و مداخله گر از جمله آمریکا در غرب آسیا شد و از آنجا که تأثیرگذاری قدرت مشروع، موجب ناکامی و انزوای قدرت نامشروع بود، آمریکا اقدام به ترور سرداران شهید کرد.

اغلب حقوقدانان جهان حتی برخی از قضات آمریکا معتقد هستند که این ترور به مثابه اقدام علیه امنیت ملی یک کشور مستقل انجام شده و می بایست در محاکم بین المللی به آن رسیدگی شود. به عبارتی عنوان مجرمانه این عمل جرم علیه امنیت ملی یک کشور است و شیوه برخورد قانونی با آن متفاوت از قتل های عادی است.
کاخ سفید برای توجیه جنایت خود دلایلی از قبیل اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از حملات ایران به آمریکا و اقدام پیش دستانه برای دفاع را مطرح کرد که این موارد از نظر حقوقی فاقد وجاهت شناخته شد و سازمان ملل نیز این اقدام را قتل فراقانونی اعلام کرد. حتی در کنگره آمریکا نیز مخالفت‌هایی با این اقدام به دلیل نقض قانون اساسی آمریکا صورت گرفت و برخی از نمایندگان از این جنایت انتقاد کردند.

سردار سلیمانی به عنوان مهمان دولت عراق برای انجام مأموریت دو روزه وارد عراق شده بود و ترور ناجوانمردانه وی ناقض فاحش کنوانسیون ژنو (قتل ارادی) و همچنین برخلاف ماده ۶ میثاق مدنی و حق ذاتی حیات بوده و مطابق بند الف اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی، قتل عمد محسوب می شود. این ترور نقض قطعنامه ۱۳۶۸ شورای امنیت است و چون قربانیان جنایت اتباع ایرانی و عراقی هستند می‌توان به قوانین داخلی ایران و عراق نیز برای مجازات عاملان و مسببان آن استناد کرد.
تاکنون مستندات پرونده ترور فرماندهان سلحشور ایران و عراق، حدود ۴ هزار صفحه شده و ۴۶ متهم شناسایی شده اند که دونالد ترامپ رییس‎جمهور سابق آمریکا و پمپئو وزیر امور خارجه سابق آمریکا که به مشارکت در این ترور با صدور دستور آن، اعتراف کرده اند، در زمره اولین متهمان هستند. به همین دلیل قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، دو پرونده حقوقی و کیفری در این زمینه مفتوح کرده و مراحل رسیدگی در حال انجام است.

ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی مصداق بارز نقض حقوق بشر توسط آمریکا و به مثابه جنایت علیه بشریت است و انتظار مردم انقلابی ایران این است که مسئولین ذیربط با جدیت موضوع را دنبال کرده و با توکل به خدا و اتخاذ تدابیر کارشناسانه، عوامل این جنایت را در معرض مجازات قرار دهند.

۹۰ درصد کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نهایی شده

 اتفاق نظر ۵ کشور به عدم حضور نیروهای نظامی خارجی در خزر/ بررسی ابعاد سفر رئیسی به عشق‌آباد

۹۰ درصد کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نهایی شده/ اتفاق نظر ۵ کشور به عدم حضور نیروهای نظامی خارجی در خزر/ بررسی ابعاد سفر رئیسی به عشق‌آباد

سفیر پیشین کشورمان در آذربایجان گفت: تقریبا ۹۰ درصد کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نیز نهایی شده است و تنها دو مورد برای تعیین خطوط مبدا و تحدید حدود بستر و زیر بستر دریا باقیمانده که نیاز به مذاکرات بیشتر در سطح کارشناسی داشت که این مذاکرات در طول چهار سالی که از اجلاس قزاقستان می‌گذرد مورد بحث و بررسی قرار گرفته و ممکن است در اجلاس عشق آباد مورد موافقت همه قرار گرفته و امضا شود یا به آن اشکالاتی وارد شده و به اجلاس بعدی موکول شود.

محسن پاک‌آیین در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به برگزاری نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر در پایتخت ترکمنستان در خصوص اهمیت این اجلاس برای ۵ کشور عضو و همچنین دستاوردهای اجلاس پیشین گفت: در اجلاس پیشین که در سطح سران در قزاقستان برگزار شد، بعد از حدود دو دهه مذاکره بین پنج کشور ساحلی خزر و به دلیل اراده مثبت رهبران این کشورها و فضای دوستانه‌ای که بر نشست حاکم بود، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نهایی شد و مورد موافقت کشورهای عضو قرار گرفت. این کنوانسیون حاصل اجماع پنج کشور بود که پس از هزاران ساعت بحث و بررسی و مذاکره بالاخره حاصل شد و سعی شد که منافع همه کشورهای ساحلی رعایت شده و به عنوان یک سند ارزشمند از سوی روسای‌جمهور این کشورها تلقی شد.

وی ادامه داد: در کنار این سند، شش سند دیگر هم تحت عنوان موافقت نامه‌های حمل و نقل ترانزیت، تجاری و اقتصادی و مبارزه با تروریسم، مبارزه با جرائم سازمان یافته، تعامل و همکاری‌های مرزبانی و پیشگیری از درگیری‌های نظامی هم تهیه شد و در آن جلسه به امضا رسید و باعث شد تا در مجموع اجلاس قبلی اجلاس موفقی باشد.

این دیپلمات پیشین در خصوص مناقشات پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر نیز گفت: تقریبا ۹۰ درصد کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نیز نهایی شده است و تنها دو مورد برای تعیین خطوط مبدا و تحدید حدود بستر و زیر بستر دریا باقیمانده که نیاز به مذاکرات بیشتر در سطح کارشناسی داشت که این مذاکرات در طول چهار سالی که از اجلاس قزاقستان می‌گذرد مورد بحث و بررسی قرار گرفته و ممکن است در اجلاس عشق آباد مورد موافقت همه قرار گرفته و امضا شود یا به آن اشکالاتی وارد شده و به اجلاس بعدی موکول شود.

سفیر پیشین کشورمان در جمهوری آذربایجان در خصوص اهمیت سفر رئیس‌جمهور به عشق‌آباد نیز گفت:  سفر رئیس جمهور ایران به این اجلاس، سفر بسیار مهمی است و در کنار بحث پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر و سخنرانی، ایشان با همتایان خود نیز ملاقات و مذاکره خواهند کرد و من فکر می‌کنم دیدار با آقای الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان هم دیدار مهمی خواهد بود و موضوع سوآپ گاز ترکمنستان از مسیر ایران به آذربایجان و همچنین آینده مناسبات تجاری و اقتصادی دو کشور از جمله اقدام مشترک برای اجرای خط آهن رشت آستارا مورد مذاکره قرار خواهد گرفت. 

پاک‌آیین در خصوص چشم انداز همکاری‌های اقتصادی میان کشورهای حاشیه دریای خزر نیز گفت: در مجموع به نظر می‌رسد برگزاری اجلاس‌های چند جانبه و دیدارهای دو جانبه موجب خواهد شد همکاری‌های این ۵ کشور در حوزه‌های تجارت، ترانزیت، انرژی و کشاورزی و گردشگری توسعه پیدا کند به ویژه در حوزه حمل و نقل دریایی و همچنین حمل و نقل ریلی مثل استفاده از خط آهن قزاقستان، ترکمنستان، ایران و اینچه برون یا خط آهن بندرعباس به رشت و آستارا به عمق آذربایجان، روسیه و گرجستان دستاوردهای خوبی بوده که در این مذاکرات انجام شده و به اعتقاد من تمرکزی باید روی فعالیت بخش‌های خصوصی این کشورها صورت بگیرد و مشوق‌های لازم باید به این بخش‌ها داده شود و به دنبال کاهش تعرفه‌ها برای توسعه همکاری تجاری بین این ۵ کشور باشیم. 

این تحلیل‌گر مسائل قفقاز همچنین در خصوص تاکید جمهوری اسلامی ایران بر عدم حضور نیروهای نظامی خارجی در این دریا گفت:  در ارتباط با بحث نظامی شدن دریای خزر طبق مذاکرات صورت گرفته و اسناد امضا شده و اجماعی که وجود دارد، نباید کشورهای ساحلی دریای خزر اجازه دهند که کشورهای خارج از منطقه حضور نظامی در این دریا داشته باشند و تاکنون هم به این مساله کشورهای ساحلی پایبند بودند.

وی افزود: در موقعیت فعلی با توجه به جنگ اوکراین و تلاش غرب برای حرکت ناتو به سوی شرق و نگاهی که به دریای خزر دارند به نظر نمی‌رسد که کشورهای خزر موافق نظامی‌گری در این دریا باشند چراکه حضور ناتو موجب ناامنی و به خطر افتادن منافع اقتصادی کشورهای این منطقه خواهد شد. در عین حال به طور قطع روسیه و ایران با حضور نظامی به طور قاطع مخالفت خواهند کرد.